پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
زمسّون، خانی بوجی گتِ بنِه پیاز، دماس دسته گرباز
معنی
میخواهی پياز بزرگ را در زمستان برداشت كنی، بايد دسته گرباز (نوعی بيل) را برداری.
کنایه از
گنج بزرگ، رنج زیادی می خواهد.
پیر بته مثال (1) :
نَکرده کار، خَسّه ریکانعیته یار، مَسّه ریکا.
معنی
کار نکرده، پسر خسته استیار نگرفته، پسر مست است.
کنایه از
کنایه از افراد بیکار که بی دلیل رفتارهای خاصی از خودش بروز می دهد.
پیر بته مثال (2) :
مَله که کدخدا ندارنه، دِز با فِنِر اِنه.
معنی
محله ای که کدخدا و بزرگ نداشته باشه، دزد با فانوس می آید دزدی.
کنایه از
وقتی نظارت و کنترلی نباشد، دزدها آشکارا و بی‌ باکانه دزدی می کنند.
پیر بته مثال (3) :
ریگ بزه هوا و لینگ نشسسه مهمون جا وِنه بترسین.
معنی
از آسمان ابری و مهمان ناخوانده باید ترسید.
کنایه از
کنایه از کسی دارد که قصد ماندن و مزاحمت ندارد در حالی که مزاحمتش بیشتر از دیگران هست.
پیر بته مثال (4) :
وِنه دست پشتِ، پچلیک بَهیریوِنه میست، واز نَوونه.
معنی
اگر پشت دست فرد مورد نظر را،نیشگون بگیری هم، حاضر نمی شود که مُشت شو باز کند.
کنایه از
کنایه به تیکه انداختن به کسی دارد که خیلی خسیس باشد و تَن به هر سختی و عذابی می دهد که، پولشو خرج و یا رو نکند.
پیر بته مثال (5) :
پَلوَر کلفت سر، همیشه مِه دوش دَره.
معنی
سر کلفت تیر چوپی، همیشه روی دوش من است.
کنایه از
در شکایت از بی عدالتی می آید.
برابر پارسی
هر گاه عدل و مساوات میان چند برادر یا شریک رعایت نشود و همیشه کارهای مشکل و سخت بر گردن یک نفر باشد، این مثل را به کار می برند.
پیر بته مثال (6) :
سیر بَچی و رَج دَچی.
معنی
سیر چیده شده و رد پا هم معلوم است.
کنایه از
همه چیز شهادت می دهند که کاری انجام شده، کاری کردی و جای پا گذاشتی.
پیر بته مثال (7) :
چیندکا جیک جیک را شه مار جا یاد گیرنه.
معنی
جوجه حرف زدن را از مادرش می آموزد.
کنایه از
از الگو برداری از بزرگترهاست.
پیر بته مثال (8) :
دَسّی چاله ی او تیلِند هسّه.
معنی
آب چاله ی دستی گِل آلود است.
کنایه از
که هیچ وقت از افراد پَست و فرومایه چیزی نخواه.
پیر بته مثال (9) :
شال، تلا ره بته : وَرف سَر چه خاک هوا دِنی؟
معنی
شغال به خروس گفت : چرا تو برف خاک هوا میکنی؟
کنایه از
کنایه از بهانه گیری است.
برابر پارسی
بهانه مجو همچو روباه خدعه کارکه گفت مرغ را گرد و خاک بر میار
پیر بته مثال (10) :
شال که پیش شونه، دنبال سَر ره اِشنه.
معنی
شغال که به جلو می رود، هر چند وقت به پشت سرش هم نگاهی می اندازد.
کنایه از
از احتیاط در کار است.
پیر بته مثال (11) :
سِک که سَر خِد بَییه، یا وَشنی میرنه‌ یا سِری تِرکِنِه.
معنی
بچه که بزرگتر بالای سرش نباشد، یا از گرسنگی می میرد، یا از پُرخوری می ترکد.
کنایه از
نقش و تاثیر مربی و والدین.
پیر بته مثال (12) :
اَما رِه چَنگلِ ماستِ گِرو دار هاکرده.
معنی
ما را در گرو ماست چغندر گذاشت.
کنایه از
ما را معطل کرد.
برابر پارسی
پی نخود سیاه فرستادن
پیر بته مثال (13) :
فلانی صد تا کَل کِلاهِه، دَه تا کورِ عِصائه.
معنی
فلانی کلاه صد نفر کچل و عصای ده کور است.
کنایه از
انسانی چابک و زرنگ است و به دیگران کمک می کند.
پیر بته مثال (14) :
اَشگِر فِدای کَپِر
معنی
سر شاخه های نرم، فدای تنه ی قطور درخت.
کنایه از
ظلم به مظلومان و ضعیفان
پیر بته مثال (15) :
قرض کِندِه، حَظ کِندِه.
معنی
قرض می کند، خوشحال است.
کنایه از
درک و شعور اقتصادی ندارد.
پیر بته مثال (16) :
اسبِ بار کجه، باربِن کَشی ره قایِم کِنِّه.
معنی
بار اسب کج است، طناب باربندش را محکم می‌کند.
کنایه از
به جای علت به معلول می‌پردازد.
پیر بته مثال (17) :
آدِم حَرفِ اَز داهُون زَندِه.
معنی
آدم حرف را از دهن می زند.
کنایه از
در مورد کسی به کار می رود که به قول و عهدی که بسته، عمل نکند.
پیر بته مثال (18) :
سر دره پچنه، راه دره تجنه.
معنی
غذا رو چراغِ ، راه هم پایانی ندارد
کنایه از
از انتظار طولانی است.
پیر بته مثال (19) :
دونه خَرین پِلا خِرنِه، دونه روش چِپا
معنی
خریدار برنج برای پختن پلو از برنج مرغوب استفاده می کند، فروشنده ی برنج از نیم دانه.
کنایه از
کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد.