پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
اَتا شِفت، اَتا مَله وِسِّه وَسّه.
معنی
یک دیوانه برای یک محله کافی است.
کنایه از
این مثل زمانی بکار می‌رود که یک آدم نادان، خرابکاری می کند.
توضیجات بیشتر
یا به اصطلاح، تمام رشته‌های اطرافیان عاقل و دانا را پنبه می کند
پیر بته مثال (1) :
بَدیمِه تِه رِه، یاد دَکِتِه مِه رِه.
معنی
با دیدن تو به یادم آمد که چه کنم.
کنایه از
فراموش کردن کاری که با دیدن شخصی به یاد آن کار بیفتیم.
پیر بته مثال (2) :
ته آقا، مِن آقا، لَنگِ خرِ کی وَرنه چِرا؟
معنی
تو هم آقا من هم آقا، خر لنگ را چه کسی به چرا ببرد؟
کنایه از
کنایه از افرادی به کار می‌ رود که از روی بی اعتنایی یا خود پسندی از انجام کارها خودداری می‌ کنند.
پیر بته مثال (3) :
اَنجیل پَجِه ماه، دَره اِنه.
معنی
موقع فصل رسیدن انجیر داره می آید.
کنایه از
کنایه از اینکه روزهای گرم هم می آید، زندگی فقط روزهای سرد و بی روح نیست بلکه روزهای گرم و پُر حرارت و خوب هم می رسد.
توضیجات بیشتر
در زبان تبری به ماه مرداد(گرمترین ماه سال) می گویند انجیل پَجِه ماه.
پیر بته مثال (4) :
تِه تَش مِره گرم نکرده، تِه دی مِره کور هاکرده.
معنی
آتش تو ما را گرم نکرد که هیچ، دودش چشم ما را کور کرد.
کنایه از
کسی که بخواهد کمکی بکند اما ضرر و زیانش بیشتر از کمک و فایده ی آن باشد.
پیر بته مثال (5) :
کَل بِموئِه، کور جِنبِنِه.
معنی
کچل که آمد، کور از جایش تکان می خورد.
کنایه از
اگر کسی بر تو وارد شد، به احترام از جا برخیز.
پیر بته مثال (6) :
هر وَر تَش هَسِّه، وِه دَس گرم کِنده.
معنی
هر طرف که آتش هست، دستش را گرم می کند.
کنایه از
طرف فرصت طلبِ، شخصیت ثابتی ندارد.
پیر بته مثال (7) :
او واری اِنه، رِگِ واری موننِه.
معنی
همچون آب می آید، مانند ریگ می ماند.
کنایه از
این ضرب المثل را در مقابل کسی به کار می برند که راحت می آید و مدت زمان طولانی می ماند.
پیر بته مثال (8) :
ای جانِ مارِ اوِلِ شیهمه رو دوش گيتی و مرِه كين كَشی.
معنی
ای شوهر اول مادرهمه رو رو دوشت می داشتی و مرا زمين می كشيدی.
کنایه از
در زمان دلگير شدن و تبعيض قائل شدن طرف مقابل گفته می شود.
پیر بته مثال (9) :
موقع کاره حسن براره، موقع مِزده حسن دزده.
معنی
موقع کار کردن حسن برادر، موقع دستمزد حسن دزد است.
کنایه از
بیگاری کشیدن افراد است.
پیر بته مثال (10) :
اُو شِ اُو رَج دارنِه، سنگ شِه سنگ رَج.
معنی
آب مسیر مشخص دارد، سنگ هم جای مشخص
کنایه از
در قدیم روستا دله، دتر خواخر ره به غریبه ندانه، خرزا بِرار زا یا شِه تِوار رِه دانه.اگر یک نفر غریبه یا اونوَ ر مَله جِه بمو شه کیجا خواستگاری، این مثال رِه زونه.یعنی شما بورین شه تِوار تیره ره شه ریکا وِسّه خار هاکنین.
پیر بته مثال (11) :
یعنی شما بورین شه تِوار تیره ره شه ریکا وِسّه خار هاکنین.
معنی
در آسمان ستاره ای به نام من وجود ندارد.
کنایه از
بد اقبال هستم، چیزی در بساط ندارم.
برابر پارسی
در هفت آسمان یک ستاره ندارد.شعر متناسب با این ضرب المثل :اشکی دگر به دیده ام ماهپاره نیستدر هفت آسمان دگرم یک ستاره نیست
پیر بته مثال (12) :
اَتا کِرک، هفتا وِرگ.
معنی
یک مرغ، هفت تا گرگ.
کنایه از
امکانات کم و خواسته‌ی زیاد
پیر بته مثال (13) :
هَره یِ دسته، چو نَواشه؛ هیچ داری ره نَتوندِه بَورینِه.
معنی
اَرّه اگر دسته اش چوب نباشد، نمی تواند هیچ درختی را بِبُرد.
کنایه از
از ماست که بر ماست.
پیر بته مثال (14) :
اشش به چش هَسّه، لذّت به دندون.
معنی
دیدار به چشم است، لذّت به دندان.
کنایه از
هر چیزی خاصیت و کاربردی ویژه دارد.
برابر پارسی
کاری که چشم می کند، اَبرو نمی کند.
پیر بته مثال (15) :
آسیه نو کلوش دارنه،چَنده رفت و رُوش دارنه.
معنی
آسیه کفش نو دارد،قدر زیاد رفت و آمد دارد.
کنایه از
تازه به دوران رسیده است، ندید بدید است.کسی که به موقعیتی برسد و خودش را گم کند.
پیر بته مثال (16) :
اغوز خانی بخری، وِنه چک چک ره نشنویی؟
معنی
می‌خواهی گردو بخوری، ولی صدای شکستنش را نشنوی؟
کنایه از
کسی که خربزه می‌خورد، پای لرزش می‌ نشیند.
پیر بته مثال (17) :
وِنه کِرک چِنگومه سَر مرغِنه کِنده.
معنی
مرغش روی چوب نوک تیز، تخم می گذارد.
کنایه از
شانس و اقبال زیاد داشتن، این مثال برای کسی که براش از همه طرف شانس می آید، بکار می رود.
پیر بته مثال (18) :
دوگیر، دوگیر جه بد دانه، تِلم زن هر دتا جه.
معنی
گیرنده ی دوغ از گیرنده ی دوغ بدش می آید و آن که تِلم(وسیله ای برای تولید دوغ یا کره) می زند از هر دو تا بدش می آید.
کنایه از
حسادت از داشتن رقیب، فرد خودش هیچ کاره است ولی دیگری را نمی تواند در موقعیت خود ببیند؛ خودش زیادی است اما راضی نیست کسی دیگر هم در آن مقام باشد.دیگر نمی داند که هر دو مورد نفی و طرد صاحب موقعیت هستند.
پیر بته مثال (19) :
ته کلفت رَسن و مه نازک گردن.
معنی
سمان کلفت تو، گردن نازک من.
کنایه از
گذرا بودن ظلم و رهایی مظلوم است.
توضیجات بیشتر
درست است که با طناب کلفتی که بر گردن نازکم نهادی احساس قدرت می کنی، ولی بدان همه چیز گذرا است.