پیر بته مثال (0) :
بخت و شانس که یار بووشه،گوخسه و گو همدیگه ره لِسنه.
معنی
شانس که یار باشد، گاو و طویله همدیگرو می لیسند.
کنایه از
شانس که داشته باشی، همه چیز با هم جور میشود.
پیر بته مثال (1) :
اَتّا چش، وِنِه چهار تا چش بَهووِه تا حرف قبول بَووشه.
معنی
دو تا چشم باید چهار چشم شود تا حرف پذیرفته شود.
کنایه از
دو نفر باید روبروی هم قرار بگیرند تا سخن حق مشخص شود.
پیر بته مثال (2) :
اَسبِ رو هادی، پالونِه دِلِه یِ کاه رِه خِرنِه
معنی
اگه به اسب رو بدهی، کاهِ داخل پالونش را هم می خورد.
کنایه از
به کسی رو بدهی، سوءاستفاده می کند.
پیر بته مثال (3) :
اَتّا گوش دَره، اَتّا گوش دروازه.
معنی
یک گوشش مانند در، گوش دیگرش مانند دروازه.
کنایه از
حرف نشنوی کردن
پیر بته مثال (4) :
اَنّی پَل تَش هَدا، اینتا که ورکای کِرِسِه.
معنی
آنقدر (پَل) آتش زد،این که آغل برّه است.
کنایه از
کار کُشته و حرفه ای است،در کار خلاف تجربه ای فراوان دارد.
برابر پارسی
آدم هفت خطی است.
واژگان :
پَل -->
فضای بزرگتر برای استراحت گوسفندا
پیر بته مثال (5) :
یک کِشت و یک کال ویشتر نیمی.
معنی
دو دانه بیشتر نیستیم.
کنایه از
اشاره به معدود بودن (دو نفره) افراد یک خانواده دارد.
پیر بته مثال (6) :
پول بی زوونِ، دَسِ آدمِ زوون دار نَدِه،دادنش پادشاهی هَسّه و گرفتنش بدتر از گدایی.
معنی
پول بی زبان، دست آدم زبان دار نده،دادنش خوب است و گرفتنش سخت.
کنایه از
پول دادن آسانِ امّا، پس گرفتنش سخت
نویسنده : محمد ظاهری کوتنایی
پیر بته مثال (7) :
اَرمِجی شِه وَچِه سَر دَس کَشِنه،گِنِه : چِه نرمه.
معنی
جوجه تیغی بر سر بچه خود دست می کشد و میگوید : چقدر نرم است.
کنایه از
دوست داشتن فرزند و ندیدن عیب هایش
پیر بته مثال (8) :
خرِ سر سواره، خرِ چَرخ گیرنه.
معنی
سوار خره، ولی دنبال خرش می گرده.
کنایه از
کنایه از جستن چیزی که در دسترس فرد است امّا، هوشیار نیست و همچنان به دنبالش می گردد.
پیر بته مثال (9) :
اَتا جیف راس، اَتا جیف درو.
معنی
یک جیبش راست، یک جیبش دروغ.
کنایه از
راست و دروغ را بهم می بافد تا به هدفش برسد.
برابر پارسی
یک دست خیر است، یک دست شَر
پیر بته مثال (10) :
خمیر که شِل بَیه، لاک او پس دِنه.
معنی
خمیر که شُل شده [حتی] ظرفش هم آب از خودش بیرون می زند.
کنایه از
بدشانسی آوردن
توضیجات بیشتر
زمانی به کار می رود که کسی با مشکلی مواجه شود و در آن گرفتاری، مشکل دیگری بر او عارض شود.
برابر پارسی
هر چی سنگِ واسه پای لنگِ
پیر بته مثال (11) :
دَر ره گِنه دیوار بشنوئه، پِسر زن ره گِنه شیمار بشنوئه.
معنی
به در می گوید تا دیوار بشنود، به عروس می گوید تا مادر شوهر بشنود.
کنایه از
در لفافه چیزی و یا مطلبی را بیان کردن است.
پیر بته مثال (12) :
وا تِه داهون دَره، لله تِه پِکِفا.
معنی
نفس و هوا تو دهانت هست، نی یا لله وا پشت سرت.
کنایه از
همه چیز برای انجام دادن کاری یا آفریدن هنری آماده هست.
پیر بته مثال (13) :
اسب ره گم بکرده، نال دنبال گِردنه.
معنی
اسب را گم کرده، به دنبال نعل می گردد.
کنایه از
اصل را از دست داده، به دنبال فرع می گردد.
برابر پارسی
تبر را گم کرده، پی سوزن می گردد.
پیر بته مثال (14) :
اسب که پِل دَکته، دِواره بو چینده.
معنی
اسب که از پل افتاد، بار دوم بو می کند.
کنایه از
اسبی که یه بار از پل افتاد، برای دفعه بعد مراقب هست تا نیفتد.
پیر بته مثال (15) :
تلا کِله، بورده شالِ پیشواز.
معنی
جوجه خروس به پیشوار شغال رفته.
کنایه از
با پای خودش به جای خطرناک رفت.
پیر بته مثال (16) :
تشی کِلی سر، باغ بیتی؟
معنی
بالای لانه جوجه تیغی، باغ خریدی؟
کنایه از
اگر کسی در همسایگی فردی نابکار خانهای تهیه کند یا با چنان آدمی وصلت کند یا شریک شود.دیگران در نکوهش از عملش این مثل را میزنند که تو کنار لانه جوجه تیغی که دشمن صیفی جات است باغ گرفتهای؟
پیر بته مثال (17) :
داغی بورِه کِله، دِز خَوردار بونه.
معنی
داغی را زمانی که داخل حرارت بگذارند، دزد واقعی، دست و پای خود را گم می کند.
کنایه از
کنایه از افراد خاطی است که پس از مطرح شدن ادله و شواهد، تعادل شان را از دست داده و با رفتار نادرست، اطرافیان را متوجه می نمایند که مرتکب خلاف شدهاند.
پیر بته مثال (18) :
این او، این کیله نَشونه.
معنی
این آب، داخل این جوی نمی رود.
کنایه از
این مثل کنایه از این دارد که این کار شدنی نیست.
پیر بته مثال (19) :
آدِمِ بی حیا و سَگِ گیرایِ جا وِنه بَتِرسین.
معنی
از آدم بی حیا و سگ وحشی باید ترسید
کنایه از
آدمی که آبروی خود را نمی خواهد و بی حیا و بسیار خطرناک است، در مقابله با او باید مواظب خود بود.
