پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
دِزّه پِنمه شِله.
معنی
پای دزد همیشه می لرزد.
کنایه از
ضعف داشتن
توضیجات بیشتر
این مثل زمانی بکار می رود که کسی مرتکب گناه و خلافی شده و هر لحظه منتظر عواقب آن باشد.
پیر بته مثال (1) :
تیناری گو رِه وِرگ خِرنه.
معنی
گاوی که تنها باشد، گرگ آن را می خورد.
کنایه از
قدرت در جمع می باشد و باید از تک روی و تکبر پرهیز کرد، تاکید بر همبستگی دارد.
پیر بته مثال (2) :
بامِشی رِه گِنِنه تِه زور دوا اِ ، زود وِنه سر رِ خاک کِنده.
معنی
به گربه گفتند :فضولاتت دارو است، خیلی سریع رویش را پوشاند.
کنایه از
در مورد کسانی است که به محض فهمیدن نیاز دیگران به دانش خود از همکاری پرهیز می کنند.
پیر بته مثال (3) :
بامِشی ره بَتنه :ته زور دِوائییه، وِنه سَر ره خاک دَکرده، بَته مِرواریيه.
معنی
به گربه گفتند :فضولاتت دارو است، روش پوشاند و گفت: مرواریدِ.
کنایه از
در مورد کسانی است که به محض فهمیدن نیاز دیگران به دانش خود از همکاری پرهیز می کنند.
پیر بته مثال (4) :
هَر چی لَرگِ دار بوئم، اَتتا کِل اَغوز اِیارمه.
معنی
هر چه درخت بی ثمر باشم، یک عدد گردو بار می آورم.
کنایه از
کنایه از بی خاصیّت نبودن است.
پیر بته مثال (5) :
تیمجار خِس، همه شو پادشاه رِه خو وینده.
معنی
کسی که کنار خزانه برنج می خوابد، خواب پادشاه شدن خود را می بیند.
کنایه از
فردی که با داشتن مال اندکی آرزوهای بزرگی را در سر بپروراند.
پیر بته مثال (6) :
اَلبِ سو بَزو بورده.
معنی
مانند تندری آمد و رفت.
کنایه از
خودنمایی کردن و از صحنه گریختن
پیر بته مثال (7) :
تا دَس جا راه نشی، لینگ قدر ره ندونّی.
معنی
تا با دستهایت راه نرفتی، قدر پاهایت را نمی دانی.
کنایه از
ارزش واقعی هر چیزی زمانی مشخص می شود که آن را از دست داده باشیم، کنایه از قدرشناسی
پیر بته مثال (8) :
اَمِ میون فقِط سَر سیوائِه.
معنی
میان ما فقط سر جداست.
کنایه از
ما خیلی صمیمی هستیم.
برابر پارسی
یک روح در دو بدن هستیم.
پیر بته مثال (9) :
کِی بونه عَید بَووِه؟ کِهنه رَخت بَئیت بَووِه؟
معنی
کی عید فرا می رسد؟ تا لباس کُهنه را از تن در آوریم؟
کنایه از
در آرزوی نو شدن و تغییر کردن
پیر بته مثال (10) :
هر جا دَسّه چاله، اَمِه پَلی مالِه.
معنی
هر جا که ناهموار است، بستر ماست.
کنایه از
وصف حال افرادی که از ناملایمات روزگار شکایت کرده و آن را بر خلاف خواسته های خود می دانند.
برابر پارسی
هر چه سنگِ، پای لنگِ.
پیر بته مثال (11) :
کاتی رِه وِنه پله پله لو بوردِن.
معنی
نردبان را باید پله پله بالا رفت.
کنایه از
عجله نکردن.
پیر بته مثال (12) :
اِمامزاده ی سَر کشّ بَکِشیه.
معنی
ضریح (سرکش) امامزاده دزدید.
کنایه از
اگر دزدی، تنها درآمد خانواده فقیری را بدزدد، گویند.
پیر بته مثال (13) :
بِرمه رِه چِش خوانه و خنده رِ خِشالی.
معنی
برای گریستن چشم نیاز است و برای خندیدن شادی.
کنایه از
زمینه بروز هر حالت و کاری باید آماده باشد.
پیر بته مثال (14) :
اگه تِه چَکِل اغوزی، مِن وَلِ سر چاقومه.
معنی
اگر تو گردویی هستی که مغزت به سختی بیرون میاد، من چاقویی هستم که نوک آن کج است.
کنایه از
هر کلکی که بخواهی بزنی، دستت را می خوانم.
پیر بته مثال (15) :
مِن شِه دو خِرمه، مِه سگ کَرِه.
معنی
من خودم دوغ می خورم، سگم کره می خواهد.
کنایه از
پایین تر از من، توقع اش بالاتر است.
پیر بته مثال (16) :
همسایه ی دوئه پِشتی، نَنشِنه آش بَپِتِن.
معنی
به امید دوغ همسایه، نمیشه آش پخت.
کنایه از
امید واهی به کسی داشتن(زمانیکه بعضی از افراد به امید دیگران دست به کاری می زنند)
پیر بته مثال (17) :
دِماسِندی دِم، دِم نَوونه.
معنی
دُم چسبانده شده که دیگر دُم نمی شود.
کنایه از
باید اصالت داشت و به خود متکی بود.
پیر بته مثال (18) :
بَشستِه لینگ بُوردِه کاج، نَشستِه لینگ بُوردِه دُواج.
معنی
پا شُسته در میان خار و خاشاک است، پا نشُسته در رختخواب.
کنایه از
آقا از آقایی افتاد و نوکر به آقایی رسید.
واژگان :
مرغنه -->
تخم مرغ
کِچلاب -->
پوسته آهکی و بیرونی تخم مرغ
پیر بته مثال (19) :
🥚 مِرغِنِه کِچِلاب دله جا هلا در نمو، وه در مِرِه یاد دِنِه.
معنی
هنوز از پوست تخم مرغ بیرون نیامده، می خواهد بهم یاد بدهد.
کنایه از
کسی که به بزرگتر از خود چیزی را گوشزد کند و فرد مقابل این ضرب المثل را می گوید.