پیر بته مثال (0) :
بِنِه بَخاردِه آدِم، دارِّه کینگِه جِه کَندِنِه.
معنی
آدمی که زمین خورده، درخت را از ریشه می کَند.
کنایه از
عبرت گیری، احتیاط، همت بعد از شکست و جبران گذشته ی نه چندان موفقیت آمیز مطرح است.
پیر بته مثال (1) :
کیجایِ عشقِ جا، نفتِ مِفتی دا.
معنی
از عشق دختر، نفت را رایگان می داد.
کنایه از
این مثل را برای شخصی به کار می برند که از عشق کسی دست به هر کاری و حتی کارهای نامتعارف می زند.
پیر بته مثال (2) :
سگ شِه صاحاب رِه نِشناسِنِه.
معنی
سگ صاحبش را نمی شناسد.
کنایه از
کنایه از هرج و مرج، بلبشو.
پیر بته مثال (3) :
دِریوی او تا وِنِه ساخه.
معنی
آب دریا تا زانویش است.
کنایه از
بیخیال است.
پیر بته مثال (4) :
این دَفِه مِردِه رِه پاک بَشِسّه.
معنی
این دفعه مُرده را پاک شست.
کنایه از
این مثل در مقابل کسی به کار می رود که برای اولین بار کاری را به درستی انجام داده باشد.
پیر بته مثال (5) :
همه شونّنه، این دِنیا نَمونّهبَمرده روز، تِه دست طِلا نَمونّه
معنی
هر چه داریم روزی از دست می رود و وقتی عمرمان تمام شد چیزی نمی ماند.
کنایه از
از بی ارزش بودن دنیا هست که فان ی استو هر چه مال و منال داری باید اینجا بذاری و بری.
برابر پارسی
مصداق این پیر بته مثال برگی از دیوان بابا طاهر عریان :به قبرستان گذر کردم کم و بیشبدیدم قبر دولتمند و درویشنه درویش بی کفن در خاک خُفتهنه دولتمند ببرد از یک کفن بیش
پیر بته مثال (6) :
اینجه تا آمل بَسوزه، مِه اَتتا دست کَمِل نَسوزه.
معنی
اینجا تا آمل بسوزد، (امّا) یک دسته ساقه برنج من نسوزد.
کنایه از
این مثل بیان کننده نهایت خودخواهی یک شخص است.
پیر بته مثال (7) :
تِرش انار، شیره نَوونه.
معنی
بدین معنا که انار ترش، شیرین نمی شود.
کنایه از
کنایه از این است که کسی بخواهد به زور و جبر خودش را در دل دیگران جا کند و خود را خوب جلوه دهد که این میّسر نمی شود.
پیر بته مثال (8) :
بِنِه رِه شِل بَوينِه، بيل رِه تا دسته فِرو كِندِه.
معنی
زمين را شل و نرم ببیند، بيلش را تا دسته فرو می کند.
کنایه از
در مورد كسانی كه از انسان سوء استفاده می کند، بکار می رود.
پیر بته مثال (9) :
اَمه سَر، ماه نو بَییِه.
معنی
نوبت ما که شد، ماه نو شد.
کنایه از
مفهومش این است که به ما که رسید شرایط عوض شد و آنچه که بود پایان یافت.
توضیجات بیشتر
این مثل را افراد بدشانس برای توصیف اوضاع خودشان به کار می برند.
پیر بته مثال (10) :
خر همون خرِ، پالون عَوِض (دَگِش) بَیّه.
معنی
خر همان خر هست، فقط پالانش عوض شده است.
کنایه از
تاثیر وراثت یا ذات هر کس و هر چیز در تمامی مواقع
موضوع :
ذات و طینت
پیر بته مثال (11) :
بِلِسکِ که کِلِه اِنگِتی، دِز خَوِردار وونه.
معنی
سیخ آهنی را که در آتش بگذاری، دزد خبردار می شود.
کنایه از
ضعف آدم خلافکار زود مشخص می شود.
برابر پارسی
هر که خیانت ورزد، دستش از حساب بلرزد.
پیر بته مثال (12) :
بمالی عسل رِه، او وَرنه.
معنی
عسل مالیده، با آب پاک می شود.
کنایه از
هر چیز سطحی و ظاهری، دوام و اعتبار ندارد.
پیر بته مثال (13) :
انگار تَلی سر هِنیشته.
معنی
انگار روی تیغ نشسته است.
کنایه از
این ضرب المثل برای افراد بی قرار و ناآرام به ڪار می رود.
پیر بته مثال (14) :
ابنا غل غل چو، ته دس و بال مه هیمه چو
معنی
ای درنای پا نازک و پا بلند، دست و بال تو مثل چوب خشک است.
کنایه از
تو خالی و بی خاصیت هستی
برابر پارسی
طبل میان تهی است.
پیر بته مثال (15) :
اون زمون تِه خر زِنه، مِه خر کِره هم زِنه.
معنی
آن موقع که خر تو می زاید، کره خر من هم می زاید.
کنایه از
وعده فردا به کارم نمی آید، اکنون نیازمندم.
برابر پارسی
آن وقت که دست داشتم، نیامدی.
پیر بته مثال (16) :
وِنِه بَمرده اِسپیج، یک مِن پی دارنه.
معنی
شپش و کَک مُرده ی او، یک من چربی دارد.
کنایه از
کنایه به افراد طماع و دندان گرد است.
پیر بته مثال (17) :
بَشوسسه سَر لیم بَئیه، هاکرده نون سیم بَئیه.
معنی
سر شسته را جِرم و کثیفی فرا گرفت، نان پخته را کپک زده.
کنایه از
از چشم انتظار بودن است.
برابر پارسی
گوشم به در چشمم به ره تا کِی آید دلبرماین انتظار سخت را تا کِی بباید سَر بَرم؟
پیر بته مثال (18) :
اَتا اسب وِسّه، سه تا نال کم دارنه.
معنی
برای یک اسب، سه تا نعل کم دارد.
کنایه از
چیزی در بساط ندارد، اما آرزوهای بزرگ دارد.
توضیجات بیشتر
اَتا قَلد، صد تا گو ره وَسّه.
برابر پارسی
یک قرون دارم سبزی می خوام،مهمون دارم خیلی می خوام.
پیر بته مثال (19) :
اسب سربار کِشنه، مَرد رِه غیرت.
معنی
اسب را سربار می کُشد، مرد را غیرت
کنایه از
انجام وظیفه و به جا آوردن تعهد، سنگین است.
