پیر بته مثال (0) :
بَشتِه لینگ بُوردِه کاج، نَشتِه لینگ بُوردِه دُواج.
معنی
پا شسته در میان خار و خاشاک است، پا نشسته در رختخواب.
کنایه از
آقا از آقایی افتاد و نوکر به آقایی رسید.
واژگان :
بشته لینگ: -->
پاشسته ; کنایه از بزرگ و سرور است.
نَشتِه لینگ -->
پا نشسته ; زیر دست و نوکر است.
کاج -->
خارو خاشاک، سر شاخه های درخت که معمولا برای پختن نان تهیه میشود.
دواج -->
لحاف ، بالا پوش
پیر بته مثال (1) :
او بیارد پیتاله، وا بیارد پیته
معنی
آب آورده پوسیده است و باد آورده بی مصرف.
کنایه از
چیزی که آسان به دست آید، خیلی با ارزش نیست.
واژگان :
پیتال (pital) -->
پوسیده ; چیزی که پوسیده و خیس است.
پیته (pite) -->
بی مصرف
پیر بته مثال (2) :
بِز اجل هارسیه، چپون چاشته خِرنه
معنی
اجل بز که رسید، غذای چوپانش را می خورد.
کنایه از
در مورد کسی به کار می رود که کار خطرناکی کرده و جانش را بر سر آن گذاشته.
پیر بته مثال (3) :
زبون بلبل، پینمه شل
معنی
زبانش بلبل است، اما در عوض سست و بی حال.
کنایه از
در مورد کسانی به کار می رود که هنگام حرف زدن از همه جلوترند، ولی در عمل بی حال و بی کاره اند.
واژگان :
پینمه (pineme) -->
باسن
پیر بته مثال (4) :
گوال دله جا نیمه، مره اسب توره دله جا دنه
معنی
در جوال جا نمی شدم، می خواهد مرا در توبره ی اسب جای دهد.
کنایه از
کسی که به چیزی قانع نیست و او را به کمتر از آن وعده می دهند، می گوید.
واژگان :
گوال (gual) -->
جوال کیسه بزرگی که از نخ ضخیم یا پارچه خشن درست کنند برای حمل بار.
توره (ture) -->
توبره کیسه ای بزرگ که شکارچی یا مسافر ابزار کار یا توشه خود را در آن می گذارد. کیسه بنددار که در آن کاه و جو می ریزند و به سر اسب یا الاغ می زنند.
پیر بته مثال (5) :
اَتا بینْجْ باعث بونِه چارْتا زِرا همْ اُو خرنه
معنی
يک خوشه برنج بانی آب خوردن هزاران گياه هرز و وحشی میشود.
کنایه از
گاهی انسان بايد منشاء و منبع خير برای ديگران و مردم جامعه خود باشد. مانند همان برنجی كه باعث آبياری گياهان در طول مسير آبراه تا اطراف خود میشود.
پیر بته مثال (6) :
این شاهِ رعیت نییه
معنی
بنده ی این شاه نیست.
کنایه از
مطیع فرد خاصی نشدن.
پیر بته مثال (7) :
اما بوردِمی عاروس وینعاروس بورده کِنس چین
معنی
ما رفتیم عروس را ببینیمعروس رفته بود ازگل بچیند
کنایه از
زمانی ست که شخصی برای انجام کاری نزد کسی برود و آن شخص به عمد ودانسته به جایی دیگر برود وبخواهد دست رد به سینه خواهان بزند و به خواست آنان بی اعتنایی بکند
پیر بته مثال (8) :
سیر بَچّیه رَج دَچیّه
معنی
سیر کنده شده و به ردیف چیده شدند
کنایه از
وقتی برای کاری پیش ازانجام آن کار برنامه ریزی شد و کار تمام شده باشد و ازکسی به طور سوری نظر بخواهند می گویند.یعنی نظر خواستن از ما دیگر بیهوده چرا از پیش برای انجامش برنامه ریزی شده کار به انجام رسیده.
پیر بته مثال (9) :
اَیّا شه رجِّه گوم هاکته، تله کفنه
معنی
ابیا (نام پرنده) رد پایش را گم کند، توی تله میافتد.
کنایه از
هر کس از مسیر خود دور شود یا به شغلی غیر از مهارت و تخصص خود بپردازد، دچار زیان میگردد.
پیر بته مثال (10) :
اسا که دنه، زمبیل زمبیل جر دنه!
معنی
حالا که (خدا) می دهد، زنبیل زنبیل می فرستد!
کنایه از
خوشبختی که رو کرد، پشت سر هم می آید.
برابر پارسی
وقتی که راست آید از چپ و راست آید.
پیر بته مثال (11) :
اتتا ناره فدای صدتا اره هاکن
معنی
یک نه گفتن را فدای صد تا بله گفتن بکنیم
کنایه از
از این هست که به کلمه ی زیبای نمی دانم آشنا باشیم و گرفتار نادانی خود نشویم و خلقی را گرفتار نادانی خود نکنیم
پیر بته مثال (12) :
چاربیداری همه کار دارنه.
معنی
وقتی چارپادار شدی باید همه کارهایش را انجام بدی.
کنایه از
کاری که قبول کردی باید مسولیتش را بپذیری.
پیر بته مثال (13) :
چاچِ لوی سیو مَر بَیّه.
معنی
مار سیاه لب ناودان.
کنایه از
مزاحمت درست کردن.
پیر بته مثال (14) :
شال دست پوست کلا ندنه
معنی
کلاهی که از پوست بره درست شده را در اختیار شغال قرار نمیدن
کنایه از
گوشت را به گربه نمیسپارن
پیر بته مثال (15) :
کور بَقال دیکون بئییه
معنی
شبی ه مغازِه بقالِ کور شدِه است
کنایه از
بی نظمی و درهم برهم بودن جایی است
پیر بته مثال (16) :
خی قلتِ سر و قرآن
کنایه از
وقتی نصیحت بر کسی کارگر نیست و بدون توجه به پیرامون و از روی احساسات به راه خودش می رود این مثل را به کار می برند.
پیر بته مثال (17) :
روز وِره دو دره، شو وِره خو دره
کنایه از
در مورد کسی که در خواب غفلت بسر م ی برد و اسیر روزمرگی است عنوان می شود.
پیر بته مثال (18) :
اَما بوردمی عاروس وین، عاروس بورده کِنِس چین
کنایه از
وقتی به دیدن کسی بروند و آن شخص بدون توجه به کسانی که به دیدنش آمده اند، دنبال کار خود برود این مثل را می زنند.
پیر بته مثال (19) :
اونوقت تِره حالی بونه، گتِ لَوه خالی بونه
کنایه از
در مورد کسانی عنوان می شود که در خواب غفلت هستند و زمانی به اشتباهشان پی می برند که کار از کار گذشته است.
