پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
آشپَج که دِتا بَییته، لاک لَوِه نَشِست موندنه.
معنی
آشپز که دو تا شد، ظروف نَشُسته می ماند.
کنایه از
هنگامی که در کاری افراد زیادی گمارده شوند و در کار خِللی ایجاد شود و هیچ کسی هم مسئولیتش را به عهده نگیرد.
پیر بته مثال (1) :
دونه تیم قایده وِنه بَووی تا دونه عمل بیاری.
معنی
باید اندازه خود برنج بشوی، تا برنج بدست بیاری.
کنایه از
کنایه از زحمت زیاد برای تولید برنج هست.
واژگان :
برنج -->
به رنج به دست می آید.
نویسنده : محمد کجوری
پیر بته مثال (2) :
مادیون تا دِم نزنه، یابو سِم نَزنه.
معنی
ا اسب ماده دُم تکان ندهد، اسب نر پای خود را بر زمین نمی کوبد و بهش نزدیک نمی شود.
کنایه از
تا کسی خودش مراتب و زمینه اذیت و آزار خودش را فراهم نکند، کسی اذیتش نخواهد کرد.هر کسی که زمینه ره شُل ببیند، شروع به آزار رساندن خواهد کرد.
پیر بته مثال (3) :
تَنبِلِ گو تیلِندِ او ره خِرنه.
معنی
گاو. تنبل آب گِل آلود را می خورد.
کنایه از
کنایه از افراد تنبل هست که هیچ زحمتی به خود نمی دهند و همیشه از بجا مانده دیگران استفاده می کنند.
پیر بته مثال (4) :
اَمه کِلا ره هیچ کی کیله نَکنده.
معنی
کلاه ما را کسی پیمانه نمی کند.
کنایه از
کنایه از بی اعتنایی به افراد دارد.
پیر بته مثال (5) :
مِه ساینه سَّه، پایه اُورنه.مِه سائه وِسِّه، پائه ایارنه.
معنی
برای سایه من پایه (چوب کلفت) می آورد.
کنایه از
کنایه از اینکه بیش از اندازه با من لج است.
نویسنده : نبی مفید
پیر بته مثال (6) :
وِنه شِه دل بَخارِمُ، شِه دیم دَر هاکنم.
معنی
باید اندرون دلم را بخورم و از صورتم بیرون بریزم.
کنایه از
کنایه از نگفتن خیلی چیزها و راز نگهداشتن و خود خواری کردن؛ ولی آثار خود خواری در چهره نمایان است.
نویسنده : نبی مفید
پیر بته مثال (7) :
مِه رنگ بَوین، مِه حال بَپرس.
معنی
رنگ و رومو ببین، احوالمو بپرس.
کنایه از
اینکه حال و روزم تو چهره ام نمایان است، نیاز به گفتن ندارد.
نویسنده : آنچه که عیان است، چه حاجت به بیان است.
پیر بته مثال (8) :
شِه مَله ی کور ره بَوِر، دیر شهرِ حور ره نَوِر.
معنی
با دختر کور محله ات ازدواج کن، با دختر حور آسای غریب ازدواج نکن.
کنایه از
وصلت کردن با کسی که شناخت کافی داری.
پیر بته مثال (9) :
گوک به پِشتیِ چِنگُوم پِرنِه
معنی
گوساله به پشتیبانی چوبی‌ که به آن بسته است می‌پرد.
کنایه از
کسی که هر کاری را انجام می‌دهد و نمی‌ترسد چون پشتیبان قوی دارد و دلش گرم است.
پیر بته مثال (10) :
پَلِنگِ- پِشت- می ره - بُوتی.
معنی
از پشت پلنگ(یا خرس) مو کندی.
کنایه از
کار بسیار بزرگ و سختی انجام دادی.
پیر بته مثال (11) :
گو ره بَخِر. گفت( گوفت ) ره نَخِر.
کنایه از
گفت کنایه از حرف مردم است
پیر بته مثال (12) :
شِمه حرف متینِ، وِنه گوش کتینِ.
معنی
حرف شما درستِ، امّا گوش اون شنوا نیست.
کنایه از
اینکه در مورد درک نکردن صحبت کسی است.
پیر بته مثال (13) :
همه از نادونی تَلِه کَفنِّه . پلنگ از غِضِ
معنی
همه از روی ندانی و جهل در دام گرفتار میشوند. اما پلنگ از روی خشم
کنایه از
خشم و غضَب به مانند نادانی است. و برای انسان مشکل ساز خواهد شد.
پیر بته مثال (14) :
سِک صغیر گَت ووُننِه . مَلکِمیت وِستِه روسیاگیری موندِنه.
معنی
مادرمرده وپدر مرده بزرگ می شوند و روسیاهی برای فرشته مرگ می‌ماند.
کنایه از
هرگاه کودکی مادر یا پدر یا هر دو را به هر دلیلی از دست بدهد و توسط دیگری یا یکی از والدین بزرگ شود وهمچون دیگران که این نعمت را دارند ازدواج کند وکاری دست وپا کند این زبانزد به کار می رود.
توضیجات بیشتر
شاید بتوان این زبانزد را همسان این زبانزد فارسی دانست که می گوید:زمستان می رود وروسیاهی به زغال می ماند.به هر حال سختی ها می رود وروزی آسانی ها هم‌می رسد.
نویسنده : فتح الله نوری هولاری
پیر بته مثال (15) :
شِه کِلاه ره قاضی هاکِن
کنایه از
ه وجدان خودت رجوع کن
پیر بته مثال (16) :
شَکِر کِترا نَزِن
کنایه از
خود شیرینی نَکن
پیر بته مثال (17) :
سگِ دِمِ سَر ره لو نَی
کنایه از
بهانه به دست آدم بهانه گیر نَده
پیر بته مثال (18) :
گَتِ آغوزِ بی دِله
کنایه از
کنایه به اشخاص پر ادعا
پیر بته مثال (19) :
اُوی سَر کَف
کنایه از
کنایه به افراد بی پایه و بی اساس