پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
زن بَمرد، ره زن هاده؛زن طلاق ده ره، وَر هاده.
معنی
به کسی که زنش مُرد، زن بدهید؛و به کسی که زنش را طلاق داد، جواب منفی دهید.
کنایه از
این مَثَل می خواهد بگوید که در شوهر دادن دخترانتان دقت کنید، کسی که زنش را طلاق داد شاید دارای مشکل اخلاقی باشد و در نتیجه به چنین شخصی زن ندهید.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (1) :
ریکا و کیجا، تَش و پمبونه.
معنی
پسر و دختر مثل آتش و پنبه هستند.
کنایه از
این مثل می خواهد به ارزش و اهمیت ناموس و ابرو اشاره دارد و به والدین هشدار می دهد برای حراست از ناموس
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (2) :
سگ ره کِله بِئی اِمِسنّه،زن ره عَروس بَئی.
معنی
سگ را در بچگی تربیت می کنند،و زن را به وقت عروس بودن.
کنایه از
این مثل می خواهد بگوید که تعلیم و تربیت هر موجودی زمان خاص خودش را دارد.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (3) :
اِفتاب کم وَر در بیمو؟
معنی
آفتاب از کدام طرف سر زد؟
کنایه از
چه دیر از ما یاد کردی؟
برابر پارسی
عجب عجب که تو را یاد دوستان کردی؟
پیر بته مثال (4) :
هِلا بار دارِ گو تهِ لینگِ سر ره نَمته.
معنی
هنوز گاو باردار روی پاهات رو لگد نکرد.
کنایه از
هنوز گیر مرد نیفتادی.
پیر بته مثال (5) :
شی مار ره نا گرم تو وَر گیرنه، نا سردی تو.
معنی
مادر شوهر را نه گرمی و مهربونی آرام می کند نه سردی و بی اعتنایی
کنایه از
این مثل می خواهد بگوید که این آدم به هیچ صراطی مستقیم نیست و نه نوازش به کارش، می آید نه عتاب و داد و بیداد.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (6) :
صغری دَیه، بَگوم بموریگ دَیه، دندون بمو
معنی
صغری بود بعد بیگم آمدو لثه بود بعد دندان در آمد
کنایه از
کنایه از این دارد که هر چیزی به نوبت و ردیف هست و کار دنیا به ردیف هست.
توضیجات بیشتر
به کسی اطلاق می شود که تازه از راه رسیده و می خواهد جای کس دیگر را بگیرد و ادعای بهتر بودن و ثابت بودن دارد و خود را اصیل تر می داند.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (7) :
شال مازرون ره کسی نَینه، جز سگ مازرون.
معنی
شغال مازندران را کسی جز سگ مازندران نمی تواند بگیرد.
کنایه از
این مثل به کسی گفته می شود که مشکلات را می داند و راه چاره آن را هم بلد هست.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (8) :
شی دارم چو بَخرم،گو دارم لو بَخرم.
معنی
شوهر داشته باشم و کتک بخورم،گاو داشته باشم لگد.
کنایه از
کنایه از کم شانسی دارد.
توضیجات بیشتر
مثلا کسی با داشتن یه سری امکانات و سرمایه به جای اینکه نفعی ببرد از روی کم شانسی همش در حال ضرر دیدن و افتادن در مشکل هست این جمله را به زبان می آورد.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (9) :
طوطی و کلاج جفت بینه.
معنی
طوطی و کلاغ همنشین شدند.
کنایه از
کنایه از همنشینی با نااهلان دارد.مثلا در ازدواج مرد خوش اخلاق با زن بد اخلاق یا بلعکس استفاده می شود.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (10) :
طاس پمبه اِلنه.
معنی
پنبه در کاسه می گذارد.
کنایه از
کنایه از پنهان کردن فقر دارد.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (11) :
اَش که لج دَکته، شه کِله ره سرین کِنده.
معنی
خرس که به لج افتاد، بچه اش را زیر سر می گذارد.
کنایه از
این مثل از کسانی است که وقتی دچار مشکلات می شوند، رفتارشان با مردم تغییر می کند.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (12) :
اَش وخته تَنگ هایته، شِه کِته ره کینگ سرین کِنّه.
معنی
خرس وقتی به تنگنا رسید، روی بچه اش نیز می نشیند.
کنایه از
خِرس زمانی به تنگنا رسید با همه مهربانی از عزیزترین کَس خود نیز می گذرد، صرف نظر می کند.
برابر پارسی
خرس در مهربانی ناپدار معروف استبه طوری دوستی خاله خِرسه در زبان پارسی زبانزد شد.حکایت منظوم مولانا نیز که دوستی خاله خرسه (دوستی با انسان ابله) تاویل این زبانزد👇شخص خفت و خرس می راندش مگسوز ستیز آمد مگس زو باز پسچند بارش راند از روی جوانآن مگس زو باز می آمد دوانخشمگین شد با مگس خرس و برفتبر گرفت از کوه سنگی سخت زَفتسنگ آورد و مگس را دید بازبر رخ خفته گرفته جای و سازبر گرفت آن آسیا سنگ و بزدبر مگس تا آن مگس وا پس خزدسنگ روی خفته را خشخاش کرداین مثل بر جمله عالم فاش کردمهر ابله مهر خرس آمد یقینکین او مهرست و مهر اوست کین
واژگان :
اَش یا عَش -->
خِرس
سرین -->
آنچه زیر سر می گذارند بالش
نویسنده : حجت مقیمی مقدم
پیر بته مثال (13) :
اِتی که تِسه دَکته، دابوی شالِ سر نَکته.
معنی
اینطور که برای تو افتاد، برای شغالِ دابو نیفتاد.
کنایه از
خوش شانس بودن.
واژگان :
دابو -->
نام روستایی در آمل.
پیر بته مثال (14) :
نَم بَیته دَمبک.
معنی
دمبک رطوبت گرفته.
کنایه از
کنایه از بی خیالی و بی عاری طرف دارد، به کسی گفته می شود که هر چه بهش بگویید از او صدایی، در نیاد.
پیر بته مثال (15) :
ناشی یِ دَس داغی هدانه،اسب سوآل ره داغ کِنده.
معنی
دست آدم نابلد داغی بدهند،پیشانی اسب را داغ می کند.(بجای سُم اسب)
کنایه از
این مثل می خواهد بگوید کار را باید دست کاردان داد وگرنه ممکن هست طرف بدجور خراب کند.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره
پیر بته مثال (16) :
روزا شو شالک شالک کِنه، در بِن اِسا.
معنی
شب و روز زیر ایوون با نگاهی دزدانه ایستاده است.
کنایه از
این مثل برای کسی به کار می‌رود که خواسته‌ای دارد و جرات بیان ندارد.
نویسنده : ناصر ساجدی
پیر بته مثال (17) :
اَش ره ورف روز کِشِننّه.
معنی
خرس را روز برفی می کُشند، شکار می کنند.
کنایه از
انجام هر کاری تابع زمان و مکان است.
پیر بته مثال (18) :
چپونی هزار یک مقوم دارنه، غیر از هاها و هوهو.
معنی
چوپانی هزار و یک فن و فنون دارد، غیر از هاها و هوهو.
کنایه از
اقدام به هر کاری مستلزم تدبیر و اندیشه است، و تجربه و وارد بودن در آن حرفه.
پیر بته مثال (19) :
ندومبه خون خِرمه یا نون.
معنی
نمی دانم خون می خورم یا نان.
کنایه از
روزگار سختی دارم و ناملایمات زندگیزیاد است، نمی دانم نان می خورم یا خون دل.
توضیجات بیشتر
کاربرد: معمولا کسی که در سختی زندگی هست این جمله را بکار می برد.
نویسنده : حسن احمدنژاد - چهره