پیر بته مثال (0) :
دِم جا آغوز روشنه.
معنی
با دُمش گردو می شکند.
کنایه از
خیلی خوشحال و ذوق زده است.
پیر بته مثال (1) :
ضرر مال بخره، جان نَخِره.
معنی
ضرر به مال بخورد، به جان نه.
کنایه از
آدم جانش سلامت باشد زندگی را دوباره می توان ساخت، بهتر است ضرر مالی باشد تا جانی.
پیر بته مثال (2) :
شِه مرگِ، همسایهی جنازه جلو وِنه بَدیِّن.
معنی
مرگ خود را باید جلوی جنازه ی همسایه دید.
کنایه از
از هر رویداد غم انگیزی باید درس عبرت گرفت.
پیر بته مثال (3) :
شتر کِجه خاره، وِنه لوچه نَفیره.
معنی
کجای شتر زیباست که فک و دهنش زشت است؟
کنایه از
نفیر به معنی زشت و حال بهم زن یا به کسی که خاصیت نداره، کاری نکرده بکار می برند.
پیر بته مثال (4) :
شَکِر، کترا نزن.
معنی
با قاشق بزرگ چوبی، شکر را هم نزن.
کنایه از
در مواقعی که بخواهند کسی را از دخالت در امری نهی کنند، این ضرب المثل را به کار می برند.
پیر بته مثال (5) :
شِه تَنِ گو رِه نَوینِّّه، اَتِّی تَنِ کَک رِه وینِّه.
معنی
گاو روی تنش را نمی بیند، اما حشره ی ریز رو تَن دیگران می بیند.
کنایه از
ندیدن عیب های خود و دیدن عیب های دیگران.
پیر بته مثال (6) :
بِل من بتکوندم، ته هِپاج.
معنی
بگذار من خرمن کنم، بعد تو بوجار کن.
کنایه از
بگذار حرف بزنم، بعد قضاوت کن.
برابر پارسی
اول بِچش، بعد بگو ترش است.
پیر بته مثال (7) :
شه کینگِ بِن گو ره نَوینده، مردم لینگ بِن لَل ره وینده.
معنی
روی گاو نشسته (زیر باسنش) گاو را نمی بیند، پشه ی زیر پای مردم (دیگری) را میبیند.
کنایه از
عیب و همراه معیوب بزرگ خود را ندیدن و عیب کوچک دیگران را دیدن و بزرگ جلوه دادن.
برابر پارسی
گر که گاوی را بدیدی زیر ماپشه ای را هم برابر می کنی
موضوع :
عیب جویی
پیر بته مثال (8) :
آسمون دله سگ کِته لئو کِنّده.
معنی
در آسمان توله سگ پاس می کند.
کنایه از
کاری ناممکن است، دروغی بسیار بزرگ است.
برابر پارسی
دروغگو دروغ می گوید و دروغ پرداز به آن شاخ و برگ می دهد.
پیر بته مثال (9) :
اگه کچه تاش هستمی، مَطل آش هستمی.
معنی
اگر سازنده قاشق هستیم، معطل آش هستیم.
کنایه از
کارآیی و تخصص داریم، امّا درآمد و سودآوری نداریم.
برابر پارسی
با آن همه هوش و پوشت، پاشنه نداره کوشت.
پیر بته مثال (10) :
خر، خر لوی جا، نَمیرنه.
معنی
خر از لگد خر نمی ميرد.
کنایه از
بی خیال شدنزد و خورد بچه ها در بازی به آنان آسیبی نمی رساند.
پیر بته مثال (11) :
هر کس بخرده اَمه پلا رِه، تپ زَنده اَمه کِلا رِه.
معنی
هر کس پلوی ما رو بخورد، کلاه ما را می قاپد.
کنایه از
نمک نشناس بودن
توضیجات بیشتر
وقتی کار خوبی برای کسی انجام می دهی و طرف احساس می کند که وظیفه ات بود و به جای خوبی جوابتو با بدی می دهد.
پیر بته مثال (12) :
خی قَلدِ سَرُ قرآن
معنی
محل گذر گراز و گذاشتن قرآن
کنایه از
سخن گفتن از دین پیش یک بی دین.
پیر بته مثال (13) :
آسمون وِسّه کلاه دوجنه.
معنی
برای آسمان کلاه می دوزد.
کنایه از
دروغ گویی و تهمت
پیر بته مثال (14) :
او خِرنی، چشمه سَرِ جا بَخِر.
معنی
اگر می خواهی آب بنوشی، از سرچشمه بنوش.
کنایه از
این مثل برای بیان این به کار می رود که به شخصی بگویندسعی کن از هر چه می خواهی، اصلش و بهترینش را انتخاب کنی.
پیر بته مثال (15) :
پِسِر زن نَیی، شی مار نَواش.
معنی
هنوز عروس نشدی، مادر شوهری نکن.
کنایه از
پا را از حد خود فراتر نهادن.
توضیجات بیشتر
برای کسی که در کار دیگران دخالت می کند، کاربرد دارد.
پیر بته مثال (16) :
بخاته شیر ره تیفنگ جِه، شکار کِنّدی؟
معنی
شیر خوابیده را با تفنگ، شکار می کنی؟
کنایه از
کنایه به کسانی که توانایی رویارویی با انسان های قدرتمند را ندارند و ناچار از آن ها بد گویی می کنند.
پیر بته مثال (17) :
نانجیب ره کدخدا هاکردنه، ماه دَکتی فِنِر سو کِنده.
معنی
آدم پست و فرومایه را کدخدا کردند، در روز هم فانوس روشن می کند.
کنایه از
به آدم بی جنبه مسئولیت بزرگی دادند، خود را می بازد و گم می کند.
پیر بته مثال (18) :
تابسون اِفتاب تِره گرم نکرده، زمسِّن اِفتاب تِره گرم کِنّه؟
معنی
آفتاب تابستان گرمت نکرده است، آفتاب زمستان گرمت می کند؟
کنایه از
استفاده نکردن از فرصت ها و دل خوش کردن به فرصت های ضعیف تر.به موقع انجام ندادن کارها
پیر بته مثال (19) :
پیرسری وونه یَرممازی.
معنی
موقع پیری خوش لباسی می کند.
کنایه از
انجام کارهای نامعقول و نامتناسب با سن و سال بالا
برابر پارسی
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند.
