پیر بته مثال (0) :
این چَک اون چَک نَکِن.
معنی
این پا اون پا نَکُن.
کنایه از
مردد بین رفتن و ماندن
پیر بته مثال (1) :
شیر، شَکِر نَوونِه؛ خِش پِسِر نَوونِه.
معنی
شیر، شکر نمی شود؛ داماد، پسر نمی شود.
کنایه از
هر چیزی ارزش خود را دارد داماد هیچ وقت نمی تواند جای فرزند را بگیرد.
پیر بته مثال (2) :
دیگر شه دیگرِجیگر شه جیگر
معنی
دیگر، دیگر است و جگر، جگر
کنایه از
اینکه خودی با غریبه خیلی فرق داره.
پیر بته مثال (3) :
اُویِ جور شونِه، وازيكِ جور اِسِّنِه.
معنی
مانند آب می رود، امّا چون شن های كف آب می ايستد.
کنایه از
شخصی كه قصد رفتن و آهنگ عزيمت را دارد اما عملا نمی تواند دل بکَند، چون مهمانی است كه قصد و صحبت رفتن دارد اما پای رفتن را به جلو نمی گذارد.
پیر بته مثال (4) :
آدِم لوشه جا، دار ریشه جا.
معنی
آدم به وسیله ی لب و کلامش و درخت به وسیله ی ریشه اش قوام دارد.
کنایه از
بدین معناست که همانطور که پایداری و استحکام درخت به ریشه اش است، اعتبار آدم نیز به سخن و کلامش است.
توضیجات بیشتر
این ضرب المثل برای بیان این حقیقت به کار می رود که شخصیت و اعتبار یک شخص تا حد زیادی به ادبیاتش و نوع گفتارش است.
پیر بته مثال (5) :
اسیو شونی چله ندار، ویشه شونی وَچه ندار.
معنی
به آسیاب که می روی بار اندک همراه بار نبر، به بیشه که می روی بچه به همراه خود نبر.
کنایه از
از کارهای دست و پا گیر بپرهیز.
برابر پارسی
سبکبار مردم سبک رو ترند. (سعدی)
پیر بته مثال (6) :
چتی همه کِرکاب هاکردنی.
معنی
چطور همگی سکوت کرده اید.
کنایه از
بستن دهان و سکوت کردن است.
پیر بته مثال (7) :
حسابدار، مهموندار نَوونه.
معنی
حسابدار یا حساب گر، نمی تواند مهمانداری هم بکند.
کنایه از
وقتی کسی، آنچه برای مهمان هزینه کرده است را به زبان بیاورد.
پیر بته مثال (8) :
آقا درویش نه راه پس دارنه، نه راه پیش
معنی
آقا درویش نه راه پس دارد، نه راه پیش.
کنایه از
از همه جا درمانده است.
برابر پارسی
نه راه پس نه راه پیش - نه راه گریز نه دست ستیزبیت متناسب :نه ز پس راه باید و نه زپیشنه ز بیگانه در رسد نه به خویش
پیر بته مثال (9) :
کَر صاحاب وِل هاکرده، کَمِل بند وِل نَکِنده.
معنی
صاحب خرمن کوتاه آمده و سخت نمی گیرد امّا، کسی که کارش فقط بسته بندی کردن کاه می باشد مدعیه و نسبت به خرمن کوبی ایراد زیادی می گیرد.در صورتی که کسی از ایشان بازخواستی نمی کند.
کنایه از
در اجتماع هم به این صورت می باشد که آدمهای بی مسئولیت و نابلد در هر عرصه و زمینه ای دخالت کرده و به خواسته غیر منطقی خود اصرار می ورزند.
واژگان :
کَر -->
کوپه های بزرگ شالی یا گندم
پیر بته مثال (10) :
اَتا زَنده دِتا حساب کِنده.
معنی
یکی می زند، دو تا حساب می کند.
کنایه از
کلاش و حقه باز هستند.
برابر پارسی
رو که تویی شیفته ی روزگارزانکه یکی نکنی و گویی هزارنظامی
پیر بته مثال (11) :
اَتا خرابه حمبوم و هفتا جِمه دار.
معنی
یک حمام خرابه و هفت تا جامه دار
کنایه از
کاری کوچک، مسئولانی بسیار
برابر پارسی
یک حمام و صد جامه داریک قاب و صد بشقابیک کاسه کاچی صد سرناچی
پیر بته مثال (12) :
خرِ کارو، یابوی بخردن.
معنی
کار کردن خر، خوردن اسب
کنایه از
هر گاه کسی کاری را انجام دهد و استفاده را دیگری ببرد، این مثل را به کار می برند.
برابر پارسی
برده ام صد رنج و شد وصلت نصیب دیگرانکوه را فره اد کَند و لعل را پرویز یافت
پیر بته مثال (13) :
اَما کِبه سَر خِسمی، کِب اَمه سر ناخَسنه.
معنی
ما روی حصیر می خوابیم، حصیر روی ما نمی خوابد.( سرمایه و مال دنیا برای استفاده ما استنه اینکه مال و سرمایه ما را در خدمت خود بگیرد. )
کنایه از
مال و ثروت باید در خدمت صاحب مال باشد نه اینکه انسان در خدمت مال باشد،اگر اینگونه نباشد به یاد شعری تبری:صد سال دووشی فلک ِحمّالیصد سال زندگی کنی حَمّال روزگار هستی.
توضیجات بیشتر
آدم بنده و برده ی مال نیستو سخن آخر از بزرگان ادببنده ی آنیکه در بند آنیبنده ی همان چیزی یا کسی هستی که اسیر و گرفتار آن هستی و این گرفتاری می تواند مال - ماشین - علم و دانش خدا و ...
واژگان :
کِب یا کوب -->
فرش حصیری که از برگ گیاه بافته می شود.
پیر بته مثال (14) :
شِلاب بِن گوئی رِه موندنه.
معنی
شبیه تفاله ی باران خورده ی گاو است.
کنایه از
کنایه از وارفتگی است.
پیر بته مثال (15) :
شِه میسِّ همیشه بَکّشی دار.
معنی
مُشت ات همیشه کشیده باشد، آماده ی مُشت زدن باش.
کنایه از
یعنی شه سیاست حفظ هاکن، نا اَنّه شِل و وِل بوش که ته جا بِزیار (بیزار) بَووِن؛ نا اَنّه بَد که تِه دست فِرار هاکنن.
برابر پارسی
دانه باشی مرغَکان ات بر چَنندغنچه باشی کودکان ات بر کَنندمولویدرشتی و نرمی به هم در بِه است چو فاصد که جراح و مرهم نِه استدرشتی نگیرد خردمند پیشنه سستی که زائل کند قدرِ خویش
واژگان :
فاصد -->
رَگ زن (جراح)
پیر بته مثال (16) :
شاه بَمِرده ماز رِه موندنه.
معنی
به زنبور ملکه از دست داده می ماند.
کنایه از
اینکه ناراحت و پَکر است و حوصله انجام کاری را ندارد.
پیر بته مثال (17) :
شِه دست جا، شِه کیله رِه گِل دَکرده.
معنی
با دست خودش، داخل نهرش گِل ریخت.
کنایه از
هر چه کنی، به خود کنی.گر همه نی ک و بد کنی
توضیجات بیشتر
هر گاه کسی با عمل خود منافع خود را نابود کند، از این ضرب المثل استفاده می شود.
پیر بته مثال (18) :
خی رِه بائوتنه تِه خِنه خراببائوته : این دارِ بِن نَییه، اون دارِ بِن.
معنی
به خوک گفتند : خانه ات خراب شودگفت : زیر این درخت نشد، زیر آن درخت.
کنایه از
کنایه از بی خیالی است.
پیر بته مثال (19) :
کَت نکرد خِنه داینه، قِد نکرد وَچه.
معنی
دیوار نکرده خانه دارد، درد زایمان نکشیده بچه.
کنایه از
زحمت نکشیده صاحب همه چیز شدن.
