پیر بته مثال (0) :
هر چی نخاله* مالِ خاله.
معنی
هر چیز که ناخوب است مالِ خاله
کنایه از
اگر کسی در تقسیم کردن متاعی هر چه خوب را خود بردارد و ناخوب به دیگری واگذار کند این زبانزد را در اعتراض به تقسیم نا عادلانه بکار می برند.گزین گفته ای در تناقص با زبانزدآنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند.اما گاهی نخاله های ارزشمندی هم داریم همانگونه ارزش غذایی آرد بدون سبوس از آرد سبوس دار کمتر است ولی در این زبانزد منظور از نخاله هر چیز کم ارزش یا بی ارزش است
توضیجات بیشتر
از نگاه زیبا شناسی👇واج آرایی( ا _ ل) علاوه بر زیبایی لفظی برای تفهیم و تداعی معنی زبانزد بسیار زیبا و هنرمندانه است.و همچنین جناس ناقص افزایشی بین دو واژه ی (خاله و نخاله) بر زیبایی کار افزوده ست.
واژگان :
نخاله -->
هر چه پس از الک کردن آرد در غربال می ماند/سبوس
نویسنده : حجت مقیمی مقدم
پیر بته مثال (1) :
خالی هَسکا رِه سگ بو نکنده.
معنی
استخوان بدون گوشت را سگ بو نمی کند.
کنایه از
انسان بی چیز کم اعتبار است.
پیر بته مثال (2) :
کَلِه پِش ماشه پیدا هاکِرده.
معنی
پیش اجاق ماشه پیدا کرد.
کنایه از
متاعی را بسیار آسان بدست آورد، وقتی که متاعی را راحت و آسان بدست آورند این زبانزد را به کار می برند، می گویند :(کَله پش ماشه پیدا هاکرده)
واژگان :
کَلِه -->
اجاق آتش
ماشه -->
ابزاری که با آن از اجاق آتش (اَنگِشت) بر می دارند.
به گمانم در اصل (ماسه) بوده همانگونه که فعل امرش هَماس (بگیر) از همین مصدر در زبان تبری اکنون نیز رایج است (دَماسّه) گیر کرد.
پیر بته مثال (3) :
(کَمِل دِله مِرغِنه بیته) هم همین مفهوم را دارد.
معنی
از داخل کاه تخم مرغ پیدا کرد.
کنایه از
خوش شانس بود متاعی را راحت آسان بدست آورد.و در پی نوشت زبانزد دیگر تبری که می گویند :(آدم خِش شانس کِرک چَنگِم تک مِرغنه کِنّه)معنا :مرغ آدم خوش شانس بر نوک چَنگِم(چوب تیز که در زمین می کارند)تخم می گذارد و مرغ اش نیاز به کاه (کَمِل - مَچِل) و جای گرم و نرم مناسب ندارد (جا وِزه) نمی کند مرغ اش در شرایط سخت هم تخم می گذارد.
واژگان :
مَچِل -->
یک عدد تخم مرغ را در جایی که مرغ تخم می گذارد جا می گذارند تا مرغ برای تخم گذاشتن جا عوض نکند به آن تخم در زبان تبری (مَچِل) گویند.
جاوِزه یا جا وِضه -->
جا عوض کردن مرغ هنگام تخم گذاشتن
اگر مرغ برای تخم گذاشتن تند تند جا عوض کند، می گویند :(جا وزضه کِنّه)تند تند جا عوض می کند.امّا آدم خوش شانش مرغ اش جاوِضه نمی کند و برای اثبات مدعا تبری زبان این زبانزد را بکار می برند.(آدم خِش شانس کِرک چَنگِم تِک مرغِنه کِنّه)مرغ آدم خوش شانس نوک چوب تیز هم تخم می گذارد.
نویسنده : حجت مقیمی مقدم - 12_تیرماه_97
پیر بته مثال (4) :
فقیر آدمِ حرف، بِخر نِدارنه.
معنی
حرف آدم فقیر، خریدار ندارد.
کنایه از
به نظرات افراد تهیدست حتی اگر درست هم باشد، توجهی نمی شود.
پیر بته مثال (5) :
فِلانی اگر بدونه روزی کمین وَر دَر اِنه، کَمل دسته پِتی کِننه.
معنی
فلانی اگر بداند روزی و برکت از کجا می آید منبع آن را می بندد.
کنایه از
کنایه از حسادت دارد.
توضیجات بیشتر
در مورد انسانهای حسود و چشم تنگ و بخیل بکار می رود.
پیر بته مثال (6) :
وِشْنا گَلْ، اِنْبارْ دَکِتِه.
معنی
موش گرسنه، داخل انبار افتاد.
کنایه از
در مواردی که فرد فقیر و ندار و تازه به دوران رسیده ای به نان و نوایی رسیده و به حیف و میل و زیاده روی و به نوعی سؤ استفاده از شرایط پیش آمده می نماید.
پیر بته مثال (7) :
اِشکار رِه بَزویی، کَله وَنگ هاده.
معنی
معنا : هر گاه شکار را از پا انداختی، گلبانگ پیروزی سر ده.
کنایه از
شتاب نکن.
برابر پارسی
نمرده، عزا نگیرند.
پیر بته مثال (8) :
قَد میستِ، سِن بیستِ.
معنی
هر چند قدش کوتاه است، اما سنّی از او گذشته است.
کنایه از
در مورد کسی که ظاهرا سنّ او با هیکلش هم خوانی ندارد.
پیر بته مثال (9) :
قاطر رِه بُتنه : تِه پِیر کیه؟بتِه : مِه مار اسب هسّه.
معنی
به قاطر گفتند : پدرت کیست؟گفت : مادرم اسب است.
کنایه از
این مثل رِه زمانی به کار وَرننه که، از کسی بخوان شِه خِدر رِه معرفی هاکنه، ولی وِه رِه سخته هسّه از اصالت خودش صحبت هاکنه.
پیر بته مثال (10) :
وَک بَپر بَپر، مَر سینه سو با هم راه کفننه هئی شوننه کوه.
معنی
قورباغه با جهیدن و پریدنش و مار با سینه خیز رفتن با هم به کوه می رسند.
کنایه از
کنایه از درست و اصولی راه رفتن است.
برابر پارسی
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رودرهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
پیر بته مثال (11) :
ین تا بینگِکِه، تِرپون دِمبال سر دَره.
معنی
این تازه اولش هست، صدای بزرگتر و انفجار پشت سرش است.
کنایه از
کنایه از اینکه این داستان ادامه دارد
واژگان :
بینگک -->
صدای کوچک
تِرپون -->
صدای مهیب
پیر بته مثال (12) :
اَمرو اَره، فردا وَچه.
معنی
امروز بله را می گوید، فردا بچه دار می شود.
کنایه از
کنایه از تعجیل در امر ازدواج.
پیر بته مثال (13) :
کَل و کور و مِفتلا، همه خِنه عبدالله.
معنی
کچل و کور و ناتوان، همه در منزل عبدالله جمع شده اند.
کنایه از
کنایه از جمع شدن افراد بی خاصیت در یکجا دارد.
پیر بته مثال (14) :
قاضی كه مِدَعی بوئه، زن طلا قِه.
معنی
قاضی كه طرف دعوا و مقابل باشد در واقع طلاق زنت صادر شده است.
کنایه از
در پيشگاه بی عدالت، اثبات حقيقت، نشدنی و چارهای جز تسليم نيست.اين مثل در مواقع ضايع شدن حق است و هنگامی كه با حكم ناحق، مظلوم به حق خويش نمی رسد.
پیر بته مثال (15) :
🐑 گِسفن هر چی لاغر بوئه، شِه می سَر خِسنه.
معنی
گوسفند هر قدر هم که لاغر باشد، روی پشم خودش میخوابد.
کنایه از
این مثل را در مورد افرادی میزنند که با فقرشان میسازند و دست نیاز پیش دیگران دراز نمی کنند.
توضیجات بیشتر
صورت خود با سیلی سرخ کردن
برابر پارسی
کهن جامه خویش پیراستن به از جامه نو عاریت خواستن
پیر بته مثال (16) :
اَتّا گوش در هَسّه، اَتا گوش دروازه.
معنی
يك گوشش مانند در، گوش ديگرش مانند دروازه.
کنایه از
بی توجهی نسبت به حرفها، عمل نکردن به حرفها
پیر بته مثال (17) :
آرد در آرد خنه، گرونه.
معنی
آرد در انبار آرد، گران است.
کنایه از
غالبا محصول معدن يا كارخانه در خارج كارخانه و معدن ارزانتر است.برابر مازندرانی: مگه هولار دله هَلی گرون وونه.زمينه كاربرد :در مورد خريد كالايی كه فراوان است ولی بنابر شرايط موجود قابل دسترسی نباشد، اين مثل را بكار می برند.
برابر پارسی
بار به بارخانه گرانتر است.
پیر بته مثال (18) :
هلی پَرَه مگر کِنس دِنه؟
معنی
مگه شاخه درخت آلوچه ازگیل می دهد؟
کنایه از
از هر کسی نباید انتظار انجام کاری داشت.از کوزه همان برون تراود که در اوستگندم از گندم بروید، جو ز جو
واژگان :
پَرَه -->
شاخه - چله
پیر بته مثال (19) :
آدِمِّ سگ، دندون هاکِنه؛ولی آدم، دندون نَکِنِه.
معنی
آدم را سگ گاز بگیرد،ولی آدم نانجیب، پاچه اش رو نگیرد.
کنایه از
در بیان اینکه انسان در برخورد با آدم نانجیب و زخم و زبانش، لطمه فراوان می بیند، به کار می رود.در بیان اینکه از چشم زخم آدم حسود نمی توان در امان بود، به کار می رود.
