پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
اَمِ کِلا کَلتِک نِداشتِه؟
معنی
کلاه ما نوک (لبه) نداشت؟(گویا در آن زمان گذاشتن کلاه لبه دار نشانه تشخُص بوده)
کنایه از
این مثل را افراد برای شکایت از بی توجهی و بی احترامی که بهشان شده به کار می برند.
پیر بته مثال (1) :
خالی کَمِل لیفا زَندی.
معنی
كاه خالی رو از هم جدا كردن
کنایه از
کار بیهوده انجام دادن و یا آب در هاون کوبیدنکسی که ندانسته و نسنجیده برای انجام کاری تلاش می کند که ثمری ندارد.
پیر بته مثال (2) :
شیر هاکردی، شکر نکن.
معنی
شیر ریختی، شکر نریز.
کنایه از
کار خوب خودت و با کارهای بد خرابش نکن.
پیر بته مثال (3) :
صد کشه کئی، وِنه کئی آشِ.
معنی
اگر صد بغل کدو هم داشته باشد، انگار به اندازه یک آش کدو دارد.
کنایه از
کنایه از چشم و دلش سیر نیست.
پیر بته مثال (4) :
مِن گمه : حَسِن، ته گنی : رَسِن
معنی
من می گویم: حسن، تو میگویی : طناب
کنایه از
کنایه در مورد کسی که حرف و مطالب ره جوری دیگر تعبیر می کند.
پیر بته مثال (5) :
شه سِره دو ره بَخر، مردم سِره ماس ره نخر.
معنی
دوغ منزل خودت را بخور ولی، ماست منزل دیگران را نخور.
کنایه از
کنایه از زیر بار منًت کسی نبودن.
پیر بته مثال (6) :
اگه اقبال داشتمی، گِهره کَتمی مِردِمی.
معنی
اگر بخت با ما یار بود، در گهواره می مُردیم.
کنایه از
زمانه با ما سازگاری ندارد.
پیر بته مثال (7) :
صد تا اِتی تَلی وو پیره ورگه گَلی وو
معنی
صد تا از اینگونه خار در گلوی گرگ پیر بادا
کنایه از
دعایی نفرین نما ( تَلی را قورت دادند) خوردند گلو گیرشان نشد و از دریدن ها بلعیدن ها هیچ آسیبی نمی بیند به قول معروف (ظالم همیشه سالم)
توضیجات بیشتر
یعنی گرگ پیر صد تا از این گونه خارها را بلعیده است و در گلویش گیر نکرد.این زبانزد در خطاب به آدم های گرگ صفت به کار می رود یعنی این دریدن و بلعیدن کار هر روزه آنهاست. صد تا از این گونه خارها
واژگان :
اِتی -->
مثل این ، اینگونه
تَلی -->
خار ، تیغ
وِرگ -->
گرگ
گَلی -->
گلو
ووُ -->
باشد ، فعل
پیر بته مثال (8) :
وِنه کِلای تِک زیگ نَنیشته.
معنی
نوک کلاه اش پرنده ی (زیگ) نمی نشیند.
کنایه از
یعنی همه چیز بر وفقِ مراد است. کاربرد :این زبانزد در بیان اوضاع احوال کسی بکار می رود که از هر نظر وضعیت اش مساعد باشد، همه چیز برایش ایده آل باشد به تعبیری ایام از هر نظر به کام اش باشد، می گویند.
توضیجات بیشتر
تصور نگارنده بر این که کسی که همه چیز بر وفق مراد اوست وضع اش از هر نظر خوب باشد از شادی در پوست خود نمی گنجد و به خاطر شادی فراوان به وجد آمده و جنبش او از شادی دل خوشی زیاد می شود به طوری که پرنده ی زیگ با همه تندی و تیزی اش نمی تواند بر کلاه او بنشیند چون حرکت جنبش شخص مد نظر در زمانی سر خوشی بسیار زیاد است.
واژگان :
کِلا -->
کلاه
تِک -->
نوک
زیگ -->
پرنده سینه سرخ
پرنده ای کوچک اما بسیار تند و تیز و زیرک است به طور که صیادان برای به دام انداختن این پرنده باید مترِصد فرصت مناسب باشند یعنی همان 'روز برفی' و در این مورد زبانزد معروف تبری هست که (زیگ رِه وَرف روز گیرننه) و کاربرد در مذمت و نکوهش انسانی است که بسیار فرصت طلب است، می گویند.فلانی (زیگ وَرف روز کِنّه)یعنی فرد بسیار فرصت طلب است.مصداق فارسی است(از آب گِل آلود ماهی گرفتن است)
نویسنده : نگارش ترجمه و تاویل حجت مقیمی مقدم
کتاب : روایت عامه ی مردم مازندران
پیر بته مثال (9) :
تَشِ پِشت، خاك (کِلِن) عَمل اِنِه.
معنی
از آتش، خاكستر فرو می‌ریزد.
کنایه از
چه بسيار افراد با اصل و نسبی كه به اشخاصی سبك‌ سر و پوچ مبدل شدند و چه بسيار نسل دون‌ مايه‌ای كه به مقام و منصب رسيده‌اند.
توضیجات بیشتر
کاربرد: اشاره است به اهتمام در راه خودسازی و تعالی خواهی انسان كه ارتباطی با اصل و تبار انسان ندارد.
پیر بته مثال (10) :
آروس هَر چی قَشِنگ باشه، اَتا بار رونِما کِنه.
معنی
عروس هر قدر که زیبا باشد، یک بار به او رونما (هدیه) می دهند.
کنایه از
به کسی که پُر توقع باشد و همیشه انتطار دریافت چشم روشنی و هدیه را داشته باشد، می گویند.
پیر بته مثال (11) :
هر چی گِمه : نَرهگِنه : بَئوش، دَره
معنی
هر چه می گویم : نر استمی گوید : بدوش، شیر دارد.
توضیجات بیشتر
آمد رَسن گاوِ نرش بر سرِ دوشدادَش به من و کنارم اِستاد خموشاز من همه دم به دم تقلا که نر استاز او همه پی به پی تمنا که بدوشنیما یوشیج
نویسنده : حجت مقیمی مقدم
پیر بته مثال (12) :
بامشی بَدی مردم سِره گَل ره بَیره؟
معنی
گربه‌ای تاکنون دیده‌ای که موش خانه دیگران را شکار کند؟
کنایه از
کنایه از کسانی که حتی اگر برایشان سود داشته باشد، به دیگری کمک نمی‌کنند.
پیر بته مثال (13) :
بز گِنه : مه ره بکاشتن جه درد نکِنده،مه ره میست هاکردن جه درد کِنده.
معنی
بز می‌گوید من از ذبح خود ناراحت نیستم،من از مُشت زدن به بالینم(هنگام پوست کَندن) اندوهگین هستم.
کنایه از
کنایه از موقعی که کسی را کمک بکنید و او قدر ناشناس
پیر بته مثال (14) :
جیف خالی، پِز عالی.
معنی
جیب خالی، پُز زیاد.
کنایه از
کسی که آه در بساط نداشته باشد، ولی اهل تکبر و افاده باشد.
پیر بته مثال (15) :
از چپونون وَره، از باغبون تَره.
معنی
از چوپانان بره، از باغبان تره.(در مورد حدود امکانات و وسع افراد در انجام کارها می‌آید)
کنایه از
در کمکهای همگانی قاعده بر آن است که هر کس مطابق توان و امکاناتش به یاری بیاید؛ بعضی با پول، برخی با کارگری و ...
پیر بته مثال (16) :
نسیه خوار، خِش سلیقه وونه.
معنی
نسیه خوار، خِش سلیقه وونه.
کنایه از
سوء استفاده کردن در برابر لطف
پیر بته مثال (17) :
وِنه پالون دله چو دَره.
معنی
داخل پالانش چوب است.
کنایه از
کسی که قصد و نیت بدی دارد.(نیرنگ باز و حیله گر)
پیر بته مثال (18) :
بز مرگ برسه، چپون چاشت رِه خِرنه.
معنی
مرگ بز که فرا رسد، ناهار چوپان را می خورد.
کنایه از
سوء استفاده از اعتماد دیگران، عواقب بدی دارد.
پیر بته مثال (19) :
افرا دار کَچه نَنه،پیرزنا یا پیرمردی ره وَچه نَنه.
معنی
از درخت افرا نمی شود قاشق چوبی درست کرد،همانطور که از زنان و مردان پیر انتظار اولاد دار شدن نمی رود.
کنایه از
این مثَل موقعی کار شونه که ابزار و وسایل موجود به درد اون کار نخره و نشنه با اون وسایل، کار را انجام هداهن.