پیر بته مثال (0) :
شالِ ره بتنه : ته گواه کیه؟بته : مه دِم
معنی
به شغال گفتند : گواه و شاهد تو کیست؟گفت : دُمم
کنایه از
هر گاه دربارهٔ موضوعی از شخصی شاهد و گواه بطلبند و او یکی از نزدیکان و حامیان خود را معرفی کند، این مثل آورده میشود.
پیر بته مثال (1) :
شِه ره جا دِِنِه، مَردِم واشه وَر کورِ، مردم وَر بینا
معنی
رسوایی خودش را پنهانولی رسوایی مردم را آشکار می کند.
کنایه از
زمانی به کار می رود که کسی عیب خود را می پوشاند و در صدد انتقام از دیگران باشد.
پیر بته مثال (2) :
شیر که لنگ بونه، بامِشی پلنگ بونه.
معنی
شیر که لنگ میشود، گربه پلنگ میشود.
کنایه از
هنگامی که افراد ناتوان و ناآشنا به امور، جای افراد خبره و کاردان را اشغال کنند، از این ضربالمثل استفاده میکنند.
پیر بته مثال (3) :
شوم رِه شِه خِنه بَخرده، دس رِه اَمه خِنه شورنه.
معنی
اگر شام را خانه ی خود بخورد، دست را خانه ی ما می شوید.
کنایه از
ما بسیار به هم نزدیک و صمیمی هستیم و کاسه کوزه یکی است.
پیر بته مثال (4) :
هر چی گدائه، اَمه دِدائههر چی وِشنائه، اَمه آشنائه
معنی
هر چی گدا هست، خواهر ماستهر چی گرسنه هست، آشنای ماست.
کنایه از
کنایه از آدم درست و حسابی با ما وصلت و رفاقت نمی کند.
پیر بته مثال (5) :
شاه که سیره، لشگره اَتا نصفه نون وَسِّه.
معنی
شاه که سیر باشد، برای یک لشگر یک تکه نان کافی است.
کنایه از
کسی که به فکر خودش باشد و چیزی نیاز نداشته باشد؛ به فکر دیگران و بخصوص زیردستان خود نیست و مقدار ناچیزی برای دیگران را کافی می داند.
پیر بته مثال (6) :
شالِ بَئوت، هوا وارشی نَبونه.
معنی
به گفته شغال، هوا بارندگی نمی شود.
کنایه از
به گفته (دعای) یک آدم کم ارزش و نادان کاری انجام نمی شود.
پیر بته مثال (7) :
شکارِ شال شونی، شیر اسلحه ره دار.
معنی
شکار شغال می روی، اسلحه شیر را با خودت ببر.
توضیجات بیشتر
در همه کار باید جانب احتیاط را نگه داشت، کسی که رو در روی تو ایستاده را نباید دست کم بگیری.
پیر بته مثال (8) :
شالِ بتنه ته دو چنده هسه؟بته : ونه شه پشتِ سر هارشم.
معنی
از شغال پرسیدن چقدر میتونی بدویی؟(سرعتت چقدر است)گفت : باید پشت سرم را نگاه کنم.
کنایه از
زیرکی شغال را می رساند که زمان فرار می بیند چه حیوانی او را دنبال کرده، به اندازه سرعت تعقیب آن گریز میکند و بیشتر خودش را تحت فشار میگذارد.
پیر بته مثال (9) :
شه لینگ، شه گِلیج قائده دراز هاکن.
معنی
پایت را به اندازه گلیمت دراز کن.
کنایه از
حد و اندازه داشتن و زیاده رویی نکردن.
برابر پارسی
آن سرزنش که کرد ترا دوست حافظابیش از گلیم خویش مگر پا کشیده ای
پیر بته مثال (10) :
شِکار، تور دارِ گیر کَفنِه.
معنی
شکار، گیر آدمی می افتد که تبر به دست دارد.
کنایه از
همیشه چیزهای خوب نصیب کسانی می شود که لایقش نیستند.
پیر بته مثال (11) :
شِتِرِ گِردِن کِه دِرازِه، وِنه ده جا، گردن رِه نورینِّه.
معنی
چون گردن شتر دراز است، ده جای گردنش را نمی برند.
کنایه از
هر چند دیگران دارای وضعیت مالی مناسبی هستند، نباید بیش از اندازه از آنها توقع داشت.
پیر بته مثال (12) :
شاه جا، شیر آش نخِرنه.
معنی
با شاه، آش شیر نمی خورد.
کنایه از
از حد خود دانستن
پیر بته مثال (13) :
شال بَمرده لاش ره که بَوینه، شونه تپه سر نیشته، زوزه کشنه که رفقون جمع بَووشین.
معنی
شغال وقتی لاشه حیوان مُرده ای را که ببیند، می رود بالای تپه ای می نشیند و زوزه می کشد و رفیقان خود را دعوت می کند.
کنایه از
کنایه از وفاداری
برابر پارسی
حریم دوستی از روبهان آموز که چون لاشه به ره یابدکشد زوزه که ای یاران بیائید وقت سور آمد
پیر بته مثال (14) :
شِه تاس ره قَلی هاکرده
معنی
کاسه خودش را صیقل داد.
کنایه از
کنایه از سر و سامان دادن به کار خویش
پیر بته مثال (15) :
شه بینج ره خی ره دنه؛ مردم زمین ره شوپه کِنده.
معنی
از شالی خود مراقبت نمیکند و به خوک اجازه میدهد آنرا بخورد؛ اما از محصول دیگران مراقبت میکند.
کنایه از
از داشته ها و مال و ثروت خود مراقبت نمی کنیم ولی نگهبان مال و اموال دیگران هستیم.
پیر بته مثال (16) :
شال دِم بِن سایه نَوونه.
معنی
زیر دُم شغال سایه نمی شود.
کنایه از
انسان کم مایه و فریبکار نمیتواند مایه ی آسایش تو باشد.
پیر بته مثال (17) :
شاخ زنِ گویِ شاخ ره، وِنه داغ هاکردن.
معنی
شاخ گاوی که شاخ می زند، را باید داغ کرد.
کنایه از
از ظالم را در جای خود نشاندن.
پیر بته مثال (18) :
اَمِه کهنِه قِوا اوستی ناشته.
معنی
کت کهنه ما، آستین نداشت.
کنایه از
کنایه از بد اقبالی و بدشانس بودن دارد.
پیر بته مثال (19) :
اِشکم که مَشتِ، وقت گپ و گشتِ.
معنی
شکم که سیر است، هنگام گشت و گذار است.
کنایه از
خوش گفتن و گشت و گذار با سیری و بی نیازی میسر می شود.
برابر پارسی
شکم که سیره، غمها به زیره
