پیر بته مثال (0) :
پسر زن نئی، خوانی شی مار بهووی؟
معنی
پسر زن یا عروس نشده، می خواهی مادر شوهر بشوی؟
کنایه از
پا را از حد خود فراتر نهادن
برابر پارسی
شاگردی کن که استاد نه ایاول شاگردی کن بعد استاد شو
پیر بته مثال (1) :
اَتا تیم گَل زور، اَتا بَرکر لوه ره نجس کِنده.
معنی
یک دونه فضله ی موش محتویات یک دیگ بزرگ برنج را کثیف و آلوده می کند.
کنایه از
کنایه از یک نفر بدکردار موجب آبروریزی جمعی می شود.
پیر بته مثال (2) :
لال حرف، لال مار سر انه.
معنی
زبان لال را مادرش می فهمد.
کنایه از
آشنا داند زبان آشنا را
پیر بته مثال (3) :
تَش سر ره او بَشندیه.
معنی
روی آتش آب ریخت.
کنایه از
کنایه از کسی که با سیاست و تدبیر از گسترش فتنه و جنگ جلوگیری کرد.
پیر بته مثال (4) :
آدم پِئر اَتتا دَفِه میرنه.
معنی
پدر آدم یک بار میمیرد.
کنایه از
کنایه از اینکه کار خطرناک انجام نده.
برابر پارسی
اتفاق (بد) یکبار برای آدم می افتد.
پیر بته مثال (5) :
آشپَج که دِتا بَیّه، پِرزو رِه سگ وَرنِه.
معنی
آشپز که دو تا شد، ( قاب دستمال ) را سگ می دزدد.
کنایه از
یک کار و دو کارفرما نمی شود.
برابر پارسی
آشپز که دو تا شد، آش یا شور می شود یا بی نمک.وقتی همه کدخدا باشند، خانه ویران می شود
پیر بته مثال (6) :
اسا که درمبه جَهندم شومبه، چه کینگ سو بورم؟
معنی
حالا که دارم به جهنم میروم، چرا با اکراه بروم؟
برابر پارسی
آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب.
واژگان :
کینگ سو -->
حرکت کودکی که هنوز راه رفتن یاد نگرفته
پیر بته مثال (7) :
اَشِ ره کِشمبه، پلنگ ره دار دِمبه.
معنی
خرس را میکُشم، پلنگ را میتارانم به درخت.
کنایه از
شاخ و شانه کشیدن تو خالی برای دیگران
پیر بته مثال (8) :
اگه اینکار بیّه، من تِسّه زِنّه ورگ ایارمه.
معنی
اگر این کار انجام شد برای تو گرگ زنده میآورم.
کنایه از
این مثل در امور محال و غیرممکن گفته میشود.
پیر بته مثال (9) :
او به امام نَدنه، تش به یزید.
معنی
آب به امام نمی دهد، آتش به یزید هم نمیدهد.
کنایه از
کنایه از خسیس بودن است.
پیر بته مثال (10) :
سالی هفت بار کِنه ادعای پادشاهیشه سِره قند نارنه، بخره چایی.
معنی
سالی هفت بار ادعای پادش اهی میکند،ولی در خانه قند هم ندارد تا چایی بخورد.
کنایه از
از کسی که حالت خود بزرگ بینی دارد.
پیر بته مثال (11) :
سگِ تعریف ره هاکنی، مرغنه خار وونه.
معنی
از سگ هم زیاد تعریف و تمجید کنید، تخم مرغ خور میشود.
کنایه از
تعریف و تمجید بیش از حد کسی
پیر بته مثال (12) :
سنگ بوره گِلِ بِن، حیفِ.
معنی
حتی سنگ هم زیر گِل باشد، حیف است.
کنایه از
مرگ برای هر کسی عذاب آور است.
پیر بته مثال (13) :
ماهی دِریو دله، جفتی چندِ؟
معنی
ماهی در دریا جفتی چند؟
کنایه از
در توصیف برخی معاملات میآید.
توضیجات بیشتر
اگر کسی بخواهد جنسی را ندیده بخرد یا به کسی بفروشد، طرف این مثل را به کار میبرد که :چگونه میشود ماهی صید نشده را قیمت گذاشت؟
پیر بته مثال (14) :
مِرده شور آخرت ضامن نییِه.
معنی
مُردهشور ضامن خوشی آخرت نیست.
کنایه از
کسی که مسئولیتی را بر عهده میگیرد، مسئولیت موارد مرتبط با آن را مسئول نیست و در حد آنچه پذیرفته وظیفه دارد.
پیر بته مثال (15) :
مهمون اول شو طلاههدوم شو نقرهسوم شو مِرسِچهارم شو خِرسِ
معنی
مهمان در اول شب مانند طلا عزيز است،در شب دوم مانند نقره گرامی،در شب سوم مانند مس كم بهاو در شب چهارم مانند خرس پُر زحمت است.
کنایه از
سختی مهمانداری
پیر بته مثال (16) :
اولین شو با اِز و نازدومین شو پلا و پیازسومی شو چوب دراز
کنایه از
سختیه مهمانداری
پیر بته مثال (17) :
نا کِشنه، نا مِردال کِنده.
معنی
نه می کُشد، نه مردال می کند.
کنایه از
تکلیف دیگران را مشخص نکرده و آن ها را دو دل و سر دو راهی میگذارد.
پیر بته مثال (18) :
آسيه گو دوش نيه، گِنه زمين تپه چاله دارنه.
معنی
آسیه دوشیدن گاو را بلد نیست، بعد میگه : زمین تپه چاله دارد.
کنایه از
بیشتر برای مواقعی به کار می رود که کسی کاری را بلد نیست و برای انجام ندادنش بهانه می آورد.
پیر بته مثال (19) :
اَتا اسپیج وِسِّه، اَتا دواج رِه تَش نَزِنِنه.
معنی
به خاطر یک عدد شپش، یه لحاف را آتش نمی زنند.
کنایه از
خواست یک نفر را بر خواست جمع ترجیح نمی دهند.
برابر پارسی
برای خری لنگ کاروان بار نیفکندلحاف را برای خاطر شپشی به دور نیفکنند.
