پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
اگه خی بخره، شوونه وِرگ پیشباز.
معنی
اگر خوک بخورد، به پیشواز گرگ می رود.
کنایه از
غذایی بد و نا مطبوع است.
برابر پارسی
سگ بخورد، پیشواز گرگ می رود.
پیر بته مثال (1) :
کی بَزّو دَهره؟ کی وَرنه بهره؟
معنی
چه کسی داس زد؟(چه کسی کشاورزی کرد و زحمت کشید)چه کسی از محصول بهره برد؟
کنایه از
در مورد کسی که از دسترنج دیگران به ناحق بهره‌مند می شود، به کار می رود.
پیر بته مثال (2) :
آرد که خرواره، نون هاکِردِن کاره؟
معنی
وقتی آرد خروار خروار موجود است، نان درست کردن هم کار به حساب می‌آید؟
کنایه از
این ضرب‌ المثل هنگامی به کار می‌رود که وسایل انجام کاری مهیا و انجامش آسان است.
پیر بته مثال (3) :
وَلِ خَرِ وِسِّه، وَلِ پالون دوجِنِّه.
معنی
برای خر لنگ، پالان کج می دوزند.
کنایه از
برای هر کسی باید متناسب با او رفتار کرد و هر کاری که شایسته اوست به او واگذار کرد.
پیر بته مثال (4) :
گت که شونِه دارِ سر، کِچیک شونه خالِ سَر.
معنی
هنگامی که افراد بزرگ روی درخت بروند، کوچکترها روی شاخه‌های کوچک درخت می‌روند.
کنایه از
هنگامی که بزرگترها مرتکب کار بدی می‌شوند، کوچکترها جرأت پیدا می‌کنند.
پیر بته مثال (5) :
وِنه چو نِمِک او دَرِه.
معنی
(چوبِ مجازاتِ او در داخلِ آب نمک قرار دارد)دارد حسابی آماده می شود. وقتی چوب، داخل آب نمک پرورده شود سفت و محکم و دردآور می شود.
کنایه از
مازندرانی ها وقتی می خواهند بگویند فلانی در آینده خیلی نزدیک کتک می خورد یا دستگیر و مجازات می شود این تعبیر را به کار می برند :
توضیجات بیشتر
به یاد تیر گز رستم و پروردن در آب رز در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه افتادم :بزه کن کمان را و این چوب گزبدین گونه پرورده در آب رز
پیر بته مثال (6) :
بز، بزه اشنه پلم خِرنه.
معنی
بز، بز دیگری را می‌بیند و به تبعیت از او گیاهی را می‌خورد که ضرر دارد.
کنایه از
کنایه از تقلید کردن از دیگری
پیر بته مثال (7) :
بورده اَبروی بنّه رج هاکنه، بزوئه چشِّ کور هاکرده.
معنی
رفت زیر اَبرو را درست کند، زد چشمش را هم کور کرد.
کنایه از
کسی که می‌خواهد نقصی را بر طرف کند، امّا بیشتر خرابی به بار آورد.
پیر بته مثال (8) :
کَمِل دِله، مِرغنه بَیته.
معنی
از داخل کاه، تخم مرغ گرفت.
کنایه از
بی زحمت و به راحتی به نتیجه مطلوب رسیدن.
پیر بته مثال (9) :
نون زيادی، دَنُونِ نِشْكِنِه.
معنی
نان اضافه، دندان نمی شكند.
کنایه از
هیچ کس ميل به عدم پيشرفت و رفاه كم ندارد، بلكه همه خواهان ترقی و تعالی هستند.
پیر بته مثال (10) :
يک تيم باروت داشته، برای نِمود داشته.
معنی
اندكی باروت برای خودنمايی داشت و هيچ گاه از آن استفاده نمی‌كرد.
کنایه از
داشتن هر چيز مادی و معنوی زمانی مفيد است كه بتوان از آن استفاده بهينه كرد نه برای خودنمايی و نمايش به ديگران.
پیر بته مثال (11) :
كوه بُسِّه درِه رِ مَشْتْ هاکرده.
معنی
كوه فرو ريخت و دره را پُر كرد.
کنایه از
چنان مصيبت و چنان خرابی به بار آمد كه جبران آن غيرممكن است.
توضیجات بیشتر
اين مثل در اعلان خبر جنايت و يا واقعه‌ای اسف‌ بار و عظيم به كار می‌رود.
پیر بته مثال (12) :
تاريكِ جا نيشْتِه، روشنايی رِه پِنِه.
معنی
در تاريكی نشسته و جای روشن را زير نظر دارد.
کنایه از
در سايه‌ها حركت می‌كند و با سياست كارش را پيش می‌برد.
پیر بته مثال (13) :
راه ره نزدیک هاکن.
معنی
راهت را نزدیک کن.
کنایه از
کنایه از تعارف کسی که تشریف بیار منزل ما.
پیر بته مثال (14) :
ریش در بِمه، شاخ در نِنه.
معنی
ریش که در آمد، دیگه شاخ در نمیاد.
کنایه از
اگر تا الان می خواستی چیزی یاد بگیری، یاد گرفتی؛ از این به بعد دیگه نمیتونی.
توضیجات بیشتر
وقتی انسان به مرحله رشد و تعالی رسید باید تمام شئون اجتماعی و اخلاقی و انسانی را رعایت کند.
پیر بته مثال (15) :
رَسِن هر چی باشه تاقله ی دله وِنه در بوره.
معنی
ریسمان هر چی باشد باید از درون حلقه ی باربند خارج شود.
کنایه از
از انجام کاری اجبار داشتن.
پیر بته مثال (16) :
ریگ دَئیه، دَندون دَر بمو.
معنی
لثه بود، دندان بیرون آمد.
کنایه از
از اصل بود، بعدا فرع بوجود آمد.
برابر پارسی
ریشه گر نبود کجا ساقه رسیدبوده لب آنگاه دندان شد پدید.
پیر بته مثال (17) :
حرمت آستونه ره متولّی بالا وَرنه.
معنی
حرمت زیارتگاه را متولی زیاد می کند.
کنایه از
احترام کسی یا جایی را کسی که منسوب به آن کس یا آنجا هست، بالا می برد.
پیر بته مثال (18) :
اَتا چو وِنِه سَر درِ، اتا چو سگِ سَر.
معنی
چوبی بر سر او، چوبی دیگر بر سر سگ است.
کنایه از
زندگی سخت و دشواری را می گذراند، همسری بدخلق دارد.
پیر بته مثال (19) :
نو کلای او تا هف روز بَچائه.
معنی
کوزه ی نو فقط تا هفت روز آب را سرد می کند.
کنایه از
زمانی به کار می رود که دوستی دو نفر در آغاز موِدت بسیار گرم باشد اما بتدریج از شدت و حِدّت علاقه کاسته شود، می گویند :(نو کلای او تا هف روز بچائه) یعنی دوستی دیرپا و بادوام نیست.
توضیجات بیشتر
چرا آب در کوزه خنک می ماند؟یکی از تغییر حالت های مرسوم در طبیعت تبدیل مایع به گاز (تبخیر) است. تبخیر در دسته تغییر حالت های گرماگیر قرار دارد، یعنی تغییر حالت هایی که از محیط گرما می گیرند.سفال ها (جنس متخلخلی) روزنه هایی دارند و آبی که درون کوزه است جذب دیواره های آن می شود.جذب آب تا زمانی که سفال از آب اشباع شود، ادامه می یابد. آب جذب شده در دیواره های کوزه تمایل به تبخیر شدن دارد و برای تبخیر شدن از آب درون کوزه گرما می گیرد. همین باعث می شود آب کوزه سرد بماند.اما بعد مدتی روزنه های تراوش بسته می شود و دیگر تراوش آب کم کوزه تنفس نمی کند و به تدریج از کیفیت اولیه می افتد آب را خوب سرد نمی کند.(در کوزه همان تراود که در اوست)
برابر پارسی
در کوزه همان تراود که در اوست