پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
۱- وِنه رَسن وِنه پشت دَره.۲- وِنه اوسار وِنه پشت دَره.
معنی
گاوی که افسار یا طناب را به پشتش انداختن هر جا که دوست دارد می رود.
کنایه از
کنایه از اینکه فردی خود مختار عمل می کند و با کسی صلاح و مشورت نمی کند.
پیر بته مثال (1) :
کچیکه اغوزّه چِه تو بَزّوییلینگِ بَکشی وِره لو بَزّوییگَته اغوزی که نداشته دلهتو شِه کَلّه ره کَپِّل چو بَزّویی
معنی
(۱) چرا برای گردو کوچک ارزشی قائل نشدی (تو = بی محلی)پایت را کشیدی و به آن لگد زدی(۲) برای گردوی بزرگی که پوک (تو خالی) بودبه سر خودت ضربه چوب زدی
کنایه از
ارزش هر چیز به بزرگی و کوچکی نیست و یا بزرگی به عقل است نه به سن
واژگان :
کَپِّل -->
چوبی حدودا یک متری که برای چیدن گردو آن را طرف گردو به بالای درخت پرت می کردند
پیر بته مثال (2) :
کُرچِ ماه و کَوِز؟
معنی
ماه کرچ و لاک پشت؟(کرچ ماه = از ماه های تابستانِ پارس قدیم است)
کنایه از
این ضرب المثل جمله ای تعجب آور است، یعنی هوای سرد و لاک پشت؟در مورد کسانی به کار می رود که بی موقع چیزی بخواهند.
پیر بته مثال (3) :
آش كه جا دَكردِ بوئِه، همه وَر اَنگوس زَنِّنِه.
معنی
آش آماده اگر در ظرفی ريخته شود از همه طرف به آن انگشت می زنند.
کنایه از
اگر کاری آماده باشد، همه به دنبالش می روند.
توضیجات بیشتر
(اگر دختری خود را بزك كند، همه چشمها را به دنبال خود دارد)
پیر بته مثال (4) :
تِه بساته پِل رِه، بامِشی کِتِه یور نَشونه.
معنی
حتی بچه گربه روی پلی که ساختی، رد نمی شود.
کنایه از
نداشتن اعتماد به کسی
پیر بته مثال (5) :
اَتتا گودوش شیر هِدایی، بَزویی بَشِننی.
معنی
یک شیردان شیر دادی، زدی ریختی.
کنایه از
این مَثَل را برای شخصی به کار می برند که با یک عملش زحمت و تلاشی که کرده بود را از بین می برد.
برابر پارسی
گاو نُه مَن شیرده.
پیر بته مثال (6) :
ماشِه‌ رِه كِلِه اینْگِنی، دِز خَوَرْدار بونِه.
معنی
انبر را اگر در اجاق بگذاری گناهكار و مجرم بو می برد كه می خواهی او را داغ كنی.
کنایه از
اگر كسی گناه و جرمی مرتكب شود اگر وسيله اثبات گناهكاری او را فراهم كنی، اعتراف می كند.
پیر بته مثال (7) :
دار ره بتنه : تور در اِنه ته ره بَزنه.بته : اِشناسمبه، مه جنسِ.
معنی
به درخت گفتند : تبر دارد می‌آید تا تو را قطع کند.گفت : می شناسم، از جنس خودم هست.
کنایه از
از ماست که بر ماست.
برابر پارسی
از ماست که بر ماست.
پیر بته مثال (8) :
دریو شه هر چی او دَوّه، سگ شه زوون جا او خِرنه.
معنی
دریا هر اندازه پُر آب باشد، سگ با زبان خود آب می‌خورد.
کنایه از
یعنی هر کس باید به اندازه ی ظرفیت خود مصرف کند، نباید حریص باشد.
برابر پارسی
گر بریزی بحر را در کوزه ایچند گنجد قسمت یک روزه ایکوزه ی چشم حریصان پُر نشدتا صدف قانع نشد پُر دُر نشدمولوی
پیر بته مثال (9) :
اگه پول داری سبیل سر نقره نفار سازنی.
معنی
اگر پول داشته باشی بالای سبیل تالار نقره ای می سازی.
کنایه از
پول مشکل گشاست.
برابر پارسی
زر بر سر فولاد نهی نرم شود.
پیر بته مثال (10) :
اتا اودنگ چال رِه، هفتا شاپ مِجنه.
معنی
یک چاله ی آبدنگ را با هفت گام می پیماید.
کنایه از
بسیار تنبل و محتاط است.
برابر پارسی
میرزا میرزا رفتن – آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزند
پیر بته مثال (11) :
دس دله که می ندارنه، چی ره بوجم؟
معنی
کف دست مو ندارد، چه چیزی را بکَنم؟
کنایه از
وقتی چیزی در بساط نداری ولی ازت انتظار دارند و طلب می‌کنند.
پیر بته مثال (12) :
دِهی که آباده، وِنه کوچه ی جا معلومه.
معنی
روستایی که آباد است از کوچه هایش پیداست.
کنایه از
از ظاهر امور می‌توان به باطنش پی برد.
پیر بته مثال (13) :
دل دله وِنه درد دواشه، چشِ جا او در بییِه.
معنی
در دل باید درد باشد تا اشک از چشمان بیاید.
کنایه از
لازمه ی گریستن، غم و اندوه است.
پیر بته مثال (14) :
دِتا کَله اَتّا لوه دِله نَپچنه.
معنی
دو تا سر در یک دیگ پخته نمی شود.
کنایه از
با هم کنار نیامدن و پافشاری و اصرار بر نظر خویش.
پیر بته مثال (15) :
دار اگه سِه دانه، صاحب وِره په دانه.
معنی
درخت اگر سیب دارد، صاحبش از آن مواظبت می کند.
کنایه از
در فراوانی هم هر چیزی حساب و کتاب دارد.
پیر بته مثال (16) :
آمنه مار آمنه بزا، هنیشته دُردونه بزا.
معنی
مادر آمنه، آمنه زایید؛ پس از این همه انتظار دردانه زایید.
کنایه از
بچه ای لوس آورد.
برابر پارسی
ناز پرورد تنعم نبرد به راه دوستبچه ی خویش را به ناز مدارنظرش هم ز کار باز مدار
پیر بته مثال (17) :
ماه خانِم بِلنی و شاه خانِم درازی يكيه.
معنی
بلندی ماه خانم و درازی شاه خانم يكی است.
کنایه از
در مقياس به كسی گفته می‌شود كه ابتدا ادعا می‌كرد كار را بهتر از ديگری انجام می‌دهد اما در نهايت شبيه كار اولی را انجام داد.
پیر بته مثال (18) :
كورِه‌ چی كِه اين دارْ و اون‌ دارْ كِنه، پيتِه دارْ ونهِ قسمت بونِه.
معنی
كوره‌ چی زغال كه به دنبال كُنده‌ های درخت وسواس به خرج می دهد و از اين درخت به درخت ديگر می‌رود، در آخر كُنده پوسيده قسمت او می‌شود.
کنایه از
وسواس بيش از حد در انتخاب هر چيزی موجب عوايد بد خواهد شد.
پیر بته مثال (19) :
وِنه تیم بینجِ او دَکته.
معنی
داخل خزانه برنجش، آب ریخته.
کنایه از
مدت طولانی در جایی ماندن و قصد رفتن نداشتن
برابر پارسی
کنگر خوردن و لنگر انداختن