پیر بته مثال (0) :
شال، کِلی دله زوزه کِنده.
معنی
شغال از نادانیش هنگامی که در لانه ی مرغ است، زوزه می کشد.
کنایه از
عمل نادرست در خلوت و پنهانی را، آدم نادان به همه می گوید.
پیر بته مثال (1) :
ریش تا نِمو دلِ سر،نَهو کوسه کَلِ سَر
معنی
ریشت تا بلند نشده روی سینه ات نیامده، آدمِ کوسه را کچل خطاب نکن.
کنایه از
کنایه از این که تا خودت تو موقعیت خاصی قرار نگرفتی، دیگری را برای عکس العملی که تو اون موقعیت انجام داده سرزنش نکن.
پیر بته مثال (2) :
سه کنج ی زمین ره، ازال نیرنه.
معنی
گوشه و زاویه (سه گوش) زمین را گاو آهن نمی گیرد (نمی توان شخم زد)
کنایه از
غافل شدن از ضعیفان و حاشیه ها
توضیجات بیشتر
هر گاه کسی به خاطر دور بودن یا در حاشیه قرار گرفتن از چیزی محروم شود، این مثل را به کار می برند.
پیر بته مثال (3) :
اسب پیشِ هِسّکا شَنِنه، سگ پیشِ کَمِل.
معنی
جلوی اسب استخوان می ریزند، جلوی سگ کاه.
کنایه از
چیزی یا کاری رو نابجا انجام دادن و در جای نامربوط استفاده کردن.
پیر بته مثال (4) :
پول، بَپِته پلائه. (پول، بَپَد پلا ره مونّه)
معنی
پول، برنج پخته شده است.
کنایه از
پول مثل برنج پخته است.(یک تشبیه است وجه شباهت مشبه (پول) و مشبه به (پلا) در زود و راحت مصرف شدن یا زود خرج شدن است.
توضیجات بیشتر
همان گونه که پلو زود خورده می شود مال و سرمایه ای که به پول نقد تبدیل شود احتمال خرج شدنش بسیار زیاد است.به عبارتی دیگر اگر کسی ملک یا زمینی داشت ه باشد تا وقتی به پول نقد تبدیل نشد احتمال خرج شدنش کمتر از زمانی است که فروخته شود و به پول نقد تبدیل شود.
پیر بته مثال (5) :
تیرِ دار سایه نَوونه، کوهی همسایه نَوونه.
معنی
درخت توت سایه نمی شود، کسی که ییلاق و قشلاق می کند، همسایه محسوب نمی شود.
کنایه از
به چیزهای موقّتی دل خوش نکن که گذرا هست و ماندگار نیست.
پیر بته مثال (6) :
خشک بِنه ره، سالیک بَزو.
معنی
در رودخانه ی بی آب تور ماهیگیری پهن کرد.
کنایه از
کنایه از رنج بی حاصل و نقش بر آب کشیده است.
پیر بته مثال (7) :
اِتی لَوِه ره، اِتی چَنگِل کار دَیّه.
معنی
چنین دیگی سزاوار چنین چغندری بود.
کنایه از
سزاوارش بود که چنین چیزی گیرش بیاید، خدا این در و تخته را خوب به هم میخ کرده است.
پیر بته مثال (8) :
چُوی مال در شونه ولی، حرف مال نا
معنی
آثار کتک چوب بعد چند روز ناپدید می شود ولی، حرف و زخم زبان دیگر تو دل و ذهن آدم تا لحظه مرگ می ماند.
کنایه از
زمانی که کسی حرف تلخی بزند، این مثل را بکار می برند.
پیر بته مثال (9) :
اَرمون شِشِنناز، پِر پِرِ راغون آ کم کمِ پیاز.
معنی
آرزو خورشت شیش انداز(شبیه به فسنجان و بدون مرغ است پُر از روغن و کم پیاز است)
کنایه از
این مَثَل را در مقابل اشخاص پرگو و کم عمل به کار می برند.
پیر بته مثال (10) :
جایی نخسنه که وِنه پلیمالِ او بَیره.
معنی
جایی نمی خوابد که محل نشستن یا بستر او را آب بگیرد.
کنایه از
بسیار مراقب و هوشمند است.
پیر بته مثال (11) :
مص مص چه کنی، یکباره بَئو مصطفی
معنی
مص مص چرا می کنی، یکباره بگو مصطفی (در نهی از دو دلی می آید)
کنایه از
اگر کسی در بیان حرفی مردد باشد یا نتواند آن را صریح و قاطع بگوید، مخاطب با ذکر این م ثل می گوید تردی و دودلی یا معماگویی و کنایه را کنار بگذار و اصل مطلب را بگو.
پیر بته مثال (12) :
ملک خدا تنگ نیه، علی لینگ لنگ نیه.
معنی
ملک خدا تنگ نیست، پای علی لنگ نیست(در حرمت نگه داشتن کارگران می آید)
کنایه از
اگر کارفرمایی بی دلیل نسبت به کارگری زحمتکش بهانه گیری کند و یا بر او منت بگذارد این مثل را از او خواهد شنید، یعنی این طور نیست که هیچ جای دیگر برایم کاری پیدا نشود و من هم آدمی نیستم که از کار کردن شانه خالی کنم.
پیر بته مثال (13) :
این امامزاده، موجز ندارنِه.
معنی
این امامزاده معجزه ندارد.
کنایه از
کاری از او ساخته نیست.
برابر پارسی
به امید محسن منشین، محسن آب آور نیست.
پیر بته مثال (14) :
تاروف وَرا نَورا دارنه.
معنی
تعارف برد و باخت دارد.
کنایه از
گاهی به کسی تعارف می کنند شما بزرگتر از من هستی جلو حرکت کنید آن که جلو حرکت می کند غافل از آن که چاهی در مسیر راه قرار دارد.و گاهی حالا که با یک دَم گرفتن از دو د تریاک، تریاكی نمی شوی و گاهی تعارف برد هم دارد و گاهی تعارف زدن بیش از حد باعث آزار و اذیت تعارف شونده می شوددَم به دَم بگوییم تو خیلی آقاییتو فرشته ای تو یَلی تو زبانم لال خداییطرف حاضر هست بگوید ول کن بابا من هیچی نیستم و تا حدی که تعارف شونده از خودش بدش می آید، آنچه من شنیدم کاربرد واژه تعادل بیشترین کاربرد را در قرآن نسبت به واژه های دیگر دارد می دانیم طرف حتما باید برود یقه او را گرفتن و کشیدن و پاره کردن تو را به خدا نرو با هیچ برخورد محترمانه سازگار نیست.تعارف بیش از حد مثل شوخی کردن زمان شوخی ما را می ماند که باد لاستیک ماشین دوستش را خالی می کند می گوید شوخی کردم، تعارف شاه عبدالعظیمی هم همان به که نباشد.
پیر بته مثال (15) :
اَمه ساقِ سر گیرنه، اَمه دوش سر پینه کِنده.
