پیر بته مثال
پیر بته مثال
پیر بته مثال (0) :
گرِندِ بِز سرچشمه او خِرنه
معنی
بُزی که گَر دارد از سرچشمه آب می خورد.
کنایه از
از کسے است که لیاقتش اندڪ ست و خواسته اش بالا.
برابر پارسی
پای خویش را بیش از گلیم خود دراز نمودن
واژگان :
گَر -->
نوعی بیماری پوستی
پیر بته مثال (1) :
اگه تِه بینج کَری، مه دایی کلا تِه کیله.
معنی
اگر تو برنجکاری، کلاه دایی ام پیمانه تو.
کنایه از
تو اهل کار نیستی، بهانه می آوری.
برابر پارسی
اگر یار اهل است کار سهل است.
پیر بته مثال (2) :
پَییز کر کوفا و زمستون منگو دوشا همه ره وِنه.
معنی
برنج آماده شهریور و گاو شیریِ زمستان دلخواه همه است.
کنایه از
خیلی ها دنبال چیزی هستند که آماده است و تلاش نمی کنند.
پیر بته مثال (3) :
اَنّه مَر بخرده تا اَفی بَیّه‌.
معنی
آنقدر مار خورد تا افعی شد.
کنایه از
شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه ای در آمده باشد.
پیر بته مثال (4) :
آخر ماسّه بشنّیه.
معنی
آخر ماست را ریخت.
کنایه از
سر آخر نتوانست کارش را تمام کند.
پیر بته مثال (5) :
وَرمز، پشتی بینج او خِرنه.
معنی
وَرمز، نوعی علف است که در شالیزاری کنار شالی و برنج از آب استفاده می کند و رشد می کند.
کنایه از
کسی که با پشتیبانی و حمایت و چسباندن خود به دیگری شهرتی بهم بزند یا از این طریق امرار معاش کند.
پیر بته مثال (6) :
آروس خَلِه خار بِیِّه، آفلِه هم بَزو.
معنی
عروس خیلی قشنگ بود، بیماری آبله هم گرفت.
کنایه از
به آدم بد شانس و بد اقبال اشاره دارد.
برابر پارسی
قوز بالا قوز
پیر بته مثال (7) :
گَت گَتِ دنگه شِه نرمِ چپا وِسّه زَنده.
معنی
دنگ را محکم تر می زند تا برنج ریز بیشتری گیرش بیاید.
کنایه از
در فکر سود خود بودن
پیر بته مثال (8) :
شال ره بائوتنه تِه شاهد کییه؟ بائوته : مهِ دِم.
معنی
به شغال گفتند: شاهدت کیست؟گفت: دُمم.
کنایه از
از دروغگویی و حقّه بازیست.
پیر بته مثال (9) :
ناشی آدم ویشه بُورده، وَلِ دار ره تو گِرنه.
معنی
آدم بی تجربه به جنگل برود همه درختانِ کج هم تب می کنند.
کنایه از
از بی تجربگی است.
برابر پارسی
نادان می زند به کاهدان.
پیر بته مثال (10) :
سرکه تا رنگ او ره نَوینه، تنده.
معنی
سرکه تا رنگ آب را نبیند، تند است.
کنایه از
این مثل در مورد افرادی به کارمی رود که در برابر ضعیفان ابراز وجود می کند، اما در برابر قوی تر از خود حرفی ندارد.
پیر بته مثال (11) :
حرف دِل رِه خِش کِنّه، شِی خنه ره خِراب.
معنی
حرف دل را خوش می کند و خانه شوهر را خراب می کند.
کنایه از
پُر حرفی، جز وقت گرانبها را از بین ببرد هیچ فایده دیگه ای ندارد.
پیر بته مثال (12) :
بیرون ازبنا، دله گزنا.
معنی
ظاهرش مثل گشنیز (نرم)، باطنش مثل گزنه (زهرآلود)
کنایه از
در مورد آدم خوش ظاهر و بد باطن
پیر بته مثال (13) :
حَسِن سِوا، رَسِن سِوا
معنی
حسن جدا، ریسمان جدا
کنایه از
حساب هر کسی جداست.
برابر پارسی
حساب حساب کاکا برادر
پیر بته مثال (14) :
تَش سَرِ تَش بِشتِه.
معنی
روی آتيش، آتيش گذاشت.
کنایه از
هنگامی كه دو خبر بد را پشت سر هم به يك نفر بدهند.
پیر بته مثال (15) :
اگه این چِش اُون چِشِ رِ بِدرد بَخرِد بُو، میوُنه فِنی دَنِی بِیه.
معنی
اگر این چشم به کار آن چشم می آمد در میان آنها بینی نبود.
کنایه از
هر کسی باید به خود متکی باشد دیگری به کار آدم نمی آید.
پیر بته مثال (16) :
سیو جومه بشوستن جه اِسبه نَوونه.
معنی
پیراهن سیاه با شستن، سپید نمی گردد.
کنایه از
ذات بد نیکو نگردد، چونکه بنیادش بد است.
پیر بته مثال (17) :
کِرچِ کِرک هر چی پِش پِشو بَزِنه، خاکِ شه سر شَندنه.
معنی
مرغ کرچ هر چقدر خاک را زیر و رو کند، خاک را روی سر خودش می ریزد.
کنایه از
موقعی که کسی کاری انجام دهد و عواقب بد آن دامنگیرش شود این مثل را بکار می برند.
پیر بته مثال (18) :
آدم عجول یا چاه کَفنه یا چلّو.
معنی
انسان عجول یا درون چاه می افتد یا چاله.
کنایه از
انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمی رسد.
پیر بته مثال (19) :
خِدا دونِسسه خَر ره شاخ نِدا، وَک ره دَندون.چه خداییه کَک ره دندون ندا و اِسپیجِ هِسسکا.
معنی
خدا می دانسته که به خر شاخ نداد و به قورباغه دندان.چه خداییست که به کک دندان نداده و به شپش استخوان.
کنایه از
درباره کسانی که بیش از لیاقت و توانایی خود مطالبه کرده و خواستارند و ادعا نیز دارند.
توضیجات بیشتر
گاهی برای افرادی که چندان از دست شان بر نمی آید ولی با همان توانایی کم و ضعیف در پِی آزار و اذیت و گره در گره انداختن کارهای مردم هستند
برابر پارسی
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد هر کس را هر چه لایق بود دادگر به محروم (مسکین) اگر پر داشتیتخم گنجشک از زمین برداشتیآن نشنیدی که فلاطون چه گفتمور همان به نباشد پرشآنکس که توانگرت نمی گردانداو مصلحت تو از تو بهتر داند
موضوع :
لیاقت